قلب درد گرفتم....بس این بچه نمیخابه،من چن روزه ب خونه دست نزدم،مگه میشه بچه اینجوری باشه اخه من ک باورنمیکنم شرایط کسی مثه من باشه ک اصن نذاره ی کاری کنی،من فقط بزور ی بار غذا درس میکنم،بزورهم ی صبونه میارم برابچه ها،ظرفارو شوهرمیشوره خونه هم نتونستیم ی جارو بزنیم اونم سرش شلوغه درگیر اینوراونوره
فک نکنم کسی اینجا مثه من پیداشه بس ناراحتم قلبم دردمیکنه،زندگیم ب گند کشیده شده،مهدبار امروز میگف مامان کیک درس کن گفتم ابجی رو ببین نمیذاره ی ظرف بشورم خونه جموجور کنم بعد میذاره کیک درست کنم،یکم گذشت و بعد اومد گف مامان جون هیچکاری نکن گناه داری فقط ابجیو نگه دار تمام🥲 هی بوسم میکنه میگم پیرشدم پسر،میگه ن موهات سیاهه ببین (نمیخادقبول کنه موهای سفیدمو)گفتم شوخی کردم من هنوز جوونم پیرنیستم ممکنه خب توجوونی هم موهات سفیدشه بعد رنگ میزنیم،قبلا هم گفته بود موهاتورنگ بزن چون میدید سفیده،اینجوری گفتم غصه نخوره چون دوس نداره پیربشم🥲

۱۴ پاسخ

باور کن چون دقیقا وضعیت الان منه

اتفاقا امروز داشتم فک میکردم که چرا من نمیتونم کارامو انجام بدم با این بچه. مامانای گهواره یسره دارن مهمونداری میکنن و خونه تکونی و تولد و کیک و شیرینی و ...

منم بخدا همینم تو باز میتونی یه غذا درست کنی من همونم نمیتونم هم خودم سرماخوردم خالم بده هم باید از بچه نگهداری کنم نه صبحانه نه نهار...فقط شام اونم شوهرم میاد درست میکنه انقدر شیرم کم شده سینه مو نمیگیره فقط شیشه...ولی بازم میگم خدا جون شکر که سالمه میخنده برام..این روزا میگذره فقط باید قوی باشم خودمو دلداری میدم بماند کمکی ندارم چون همه سرماخوردن...خانواده شوهرم از ده دقیقه بیشتر بچه باهاشون وانمیسته...کلی چیزای دیگه که همه تو زندگی تجربه میکنیم ولی فقط باید صبر کنیم چون می ارزه بسلامتی بچه هامون به خنده هاشون

عزیزم همه مث همیم ،منم همینطورم روزانه شاید پنج ساعت خواب داشته باشم به هیچیم نمیتونم برسم فقط غذا

منم وضعیتم تا حدودی شبیه توه از دست پپوله خانم😂فقط تفاوتمون اینه من فقط پپوله رو دارم
تو دوتای دیگم داری🫤
خیلی سختع واقعااا افرین وماشااله بت
بخدا بچه یدونشم دهن ادم اسفالت میکنه چه برسه 3 تاش

وووی خدااا مهدیار چه عزیزه😂♥چه قشنگ مث ادم بزرگا اومده بات حرف زده

دختر من و تو مثل همن
دختر من حتی نمیذاره شام و ناهارمو راحت بخورم😑😑هی یه لقمه میخورم گریه‌ش در میاد باید پاشم ببینم چیشده

رفلاکس داره درسته؟
منکه بچه اولم اینجوری بود عزیزم!
شما دوتا بچه هات رفلاکس و این چیزا نداشتن واست راحت گذشت😁

ومنی که با همه اینایی که گفتی یه پسر لجباز ۴ ساله ام دارم
وقت خونه ام رسیده🥲🥲

ناراحت نباش ومنی ک بااین همه چیزایی گفتی ابله مرغون هم گرفتم 😂

همه این دوران وگذروندیم تن سالم باشه بابا

منم خیلی غصه میخورم بچم اصلا آروم و قرار نداره نمی‌دونم چشه گریه هایی می‌کنه نفسش بند میاد میمیرم من ینی به معنای واقعی
حس میکنم فقط بچه من اینه
آخه رفتم واکسنشو بزنم همه بچه ها آروم بودن ولی بچه من خیلی بی قراری میکرد میگفتن این یه جاییش درد می‌کنه خاک برسر من ک نمی‌دونم چشه نمی‌دونم باید چیکار کنم حالم گرفتس

عکسشو بفرست ببینم گل دختر

از اول بد عادتش کردی جنما

سوال های مرتبط

مامان Celine مامان Celine ۷ ماهگی
مامان 🌸NIHAN🌸 مامان 🌸NIHAN🌸 ۸ ماهگی
تو گهواره خیلی میدیدم ک مامانا مینویسن تو شیردهی خیلی چاق شدم...اصلا درک نمیکردم چون اکثرا خانوما تو این دوران لاغر میشن و منم اوایل ک شیرم خیلی خیلی زیاد بود ینی من اولین ماهو خیلی بد سپری کردم چون کل تخت خوابم لک بود لباسام ...خلاصه فکر مییکردم اینجوری میگذره تااینکه من یکم خوردو خوراکمو ول کردم چون از اون دسته ادماییم ک اصلا میل ب صبونه نشون نمیدم فوق فوقش عصرونه یا شام اشتهام باز میشه😐 بعد دیدم خیررررر شیرم داره کم میشه نیهانم زمینو زمانو بهم ریخته چون ب هرحال بچه گشنه میموند ...منم مجبور شدم پرخوری کنم درسته الان میاین لیست غذایی برام درس میکنید ولی بااینکه پر پرتئین مصرف میکنم...هرچیزی از حدش بگذره کالری زیاد وارد بدن بشه کلا چربی میشه الان من شدم یک عدد بشکه پلاس ...دارم دق میکنممممم ینی یه روز کم مصرف کنم غذارو شیرم کم میشه یه لحظه امون نمیده ک ببینم معده ی خالی چ حسی رو داره😂 تو تاپیک قبلی گفتم ک واش اولین بار میخوام شیر خشک بدم...اونم از شانس مامانم اومد خونمون نذاشت بدم گف گنا داره ب هرحال شیرتو میخوره شیرم داری ...انقد نصیحت کرد ک گفتم باشه بابا نخواستیم بزا اندازه ی در خونه بشم کی ب کیه ...نیهانم ک داره روز ب روز بزرگتر میشه باید شیر بیشتری بخوره من موندمو ی سر با دو تا دست ک هی بکوبم سرم 😪 فرنیم دکتر گفته روزی نصف استکان باید بدی اونم سیرش نمیکنه ک خلاصه کنم حالم خیلی بده افسرده شدم دوس دارم رژیم بگیرم لاغرشم شکمم بره من خود قبلیمو میخوامممم😭