سلام طبق تایپک قبلی پسرم بردم دکتر متخصص ارتوپد کودکان که دوتا دکتر معرفیش کردن
آقا بچه رو بردم و گفت جوش خورده و نیاز ب فیزیوتراپی اینا نیس گفتم من میخام شاکی شم ک چرا بیمارستان میدونسته و نگفته ...
یهو گفت ن این ترک خوردگیه تا شکستگی
اصلا توی زایمان طبیعی این شکستگیا طبیعیه و اصلا شکستنش بهتراز نشکستنشه 😐خوب آخه ای شد حرف غلط میکنن وفنی وزن بچه بالاست پافشاری برای زایمان طبیعی دارن..
دیگه گفت ن شما پیگیرش نباش اصلا چیزی نیست اتفاقیه ک میوفته و طبیعیه
گفتم بله طبیعیه ولی چرا همینو بهمون نگفتن؟؟؟
حالا میخام عصر دوباره پیش ی دکتر دیگه برم ولی حرفی از زایمان و بیمارستان نمیزنم ببینم چی میگه ....

آخه دکترارتوپدی ک بردم و این حرفو زد لگنشم معاینه کرد در حین معاینه ارشیا هی حالت گریه رو ب خودش می‌گرفت...بعد گفت اگه توی راه رفتن مشکلی داشت بعدها بیارش گفتم چطور مگه الان مشکلی بود گفت نه چون میگی زایمان سخت داشتی میگم‌‌.‌..

خدا بگم چیکارشون کنه دکترای این دوره زمونه اصلا علم ندارن انگاری

خدادوشکر عزیزم ان شاءالله ک چیزی نیس

متاسفانه در کنار دکترای خوب و کاردرست دکتر بی تعهدم هست
من ۳۴ هفته کیسه ابم پاره شد و آخرین سونوم هم بچه به پا بود
بعد رفتم اومدن معاینه میکردن ماماها دانشجوها فهمیدن بچم به پاست اما دکتر با تجربه گفت نه دستم به سرش خورد
من و ۴ ساعت نگه داشتن تا خداروشکر شیفتش عوض شد و دکتر بعدی اومد تا معاینه کرد گفت دستم خورد به انگشتای پاش و اورژانسی بردنم سزارین و بچم با پا اومده بود کانال زایمان و بدنیا اومد کبود بود بهش اکسیزن نرسيده بود
حالا اون دکتر بیشعور یا عمدی یا غیر عمد خدا میدونه با جون بچه من بازی کرد خداروشکر به خیر گذشت ولی هیچ وقت ازش نمیگذرم
حس میکنم شاید اخر شیفتش بوده نمیخواسته یه زایمان به گردنش بیفته وگرنه ماما میفهمید بچه به پا اون نفهمید بازم خدا عالم

خدا ازشون نگذره آره هم بفهمن مشکل از تیم پزشکی بوده زود میخان یک جوری ماس مالی کنند چرا درخواست منو قبول نکردی🫠🫠

برو شکایت کن

منم بدنیا اومدم استخون ترقوه ام شکست تا چند وقت دستم بسته بود الانم خوبم

الهی جوووونم پیگیرباش جوش خورده باشه یاکج جوش نخورده باشه

درمورد وزن نوزادم گفتید همچین بلایی سر پسر بزرگم اومد دکترم گفت همه شرایطت اولیه زایمان طبیعی میت نی کنی بعد کلی از صبح تا شب درد کشیدن بچم تا لگن اومده بود دیگه بیرون نمیومد بعد دکتر گفت لکنت بلند آخرشی بردن اتاق عمل طفلک بچم وقتی دنیا اومد مستقیم بردن زیر دستگاه اکسیژن بهش وصل کردن میخواسته خفه بشه فرداش دکتر اومد گفت بچه سرش بزرگ بود لگنت بلند نتونستی زایمان کنی خیلی زورم گرفته بود ؛پسرم خیلی درشت بود موقعی دنیا اومد فقط خدا خواست من زجر بکشم وبا جون بچم بازی بشه

عزیزم من الان تاپیک قبلیتون رو خووندم آخه طفلک چقدر در داشته بمیرم برای بی زبونیش
پسرمن دوهفته پیش از تخت افتاد اینقدر گریه کرد تا حالا اینقدر شدید گریه نکرده بود خوشبختانه کامل میفهمه وحرف میزنه بعد میگفت دستم درد میکنه بردیم بیمارستان عکس گرفت گفت استخوان ترقوه اش شکسته الان ۲هفته هست آتل بردیم دکتر گفته محض احتیاط یک هفته دیگه بسته باشه
منظورم اینه پسر من حرف میزنه میگه چقدر درد داره ولی بی زبون نوزاد فقط گریه میکنه

عزیزم بمیرم براش ،خدالعنتشون کنه ،انشاالله که چیزی نیست ولی بنظرم شکایت کن هرچند کارشونوتوجیه میکنن