۸ پاسخ

بخاطر ی چیپس ذهن بچه رو خراب نکن دوست خوبم
با ی بار خوردن اتفاقی نمیفته
ولی این دعوای شما برای همیشه رو ذهنش تاثیر گذاشت

بیکاری .این دفه رو می‌خرید چی میشد مگه بهدا گوشزد میکردی که دیگه نخره
اون استرسی که به خودت و پسرت دادی از صدتا چیپس بدتر بوده

عزیزم خودتو ناراحت نکن مردها همینن،میخوان همیشه خودشون خوب نشون بدن،منم دقیقا همین مشکلو با شوهرم دارم هرچی من میگم برعکس انجام میده،جوری شده پسرم کاملا ضد منه دیگه،هی میگه بابام خوبه مهربونه مامان تو بدی، راستش منم اوایل حرص می‌خوردم الان دیگه برام مهم نیست،خودش بزرگ بشه می‌فهمه کی براش خوبه

جدی انقد حساسی!!!!چیپس بالای ۳سال انقدم ضررنداره ازپفک خیلی بهتره بجای دعوا باشوهرت وپسرت ۳تایی میخوردین اینطوری به پسرت هم خوش میگذشت هم کمتربهش چیپس میرسید بهتربود خدایی یکم منعطف ترباش ناراحت نشی ولی بیشتر دلم واسه شوهروپسرت سوخت

وقتی با شوهر نمیسازید چرا بچه میارید
دومی هم تو راهه!

شاید بخاطر هورمونات باشه ک عصبی شدی و دعوا افتادین چون بخاطر ی چیپس ک آدم دعوا نمیکنه ...اینکه مردا برعکس ما عمل میکنن کاملا طبیعیه ،حرص نخور بخاطرش

تو کار ببخود کردی اولای بارداری همینه منم اولای بارداریم شوهرم برای بچه اش کشک خرید بد مزه بود قیامت کردم ولش کن حرص نخور

دقیقا منم تو این شرایط قرار گرفتم اونم رو چیپس

بعدا شوهرم خودش پشیمون شد برا بچمم خودم چیپس درس میکنم میخوره دیگه نمیگه بخریم

سوال های مرتبط

مامان عروسک و موطلایی مامان عروسک و موطلایی ۴ سالگی
سلام مامانا دیشب یه اتفاق بد برامون افتاد پسرم که یکسالشه رفت تو اتاق کوچیکمون که پروسیله ست دخترمم رفت کشو دراور رو باز کرد اومد بیرون پسرمم در اتاقو محکم بست توی اتاق گیر افتاد کشوی دراور پشت در در باز نمیشد بچم هلاک شد از گریه خودمو نگم انقد توسرم زدم و گریه کردم امامارو صدا زدم کلی آدم پشت در هیشکی نتونست دروباز کنه دست شوهرم لای درگیر کرد یه وضعی خدا براهیشکی نیاره نیم ساعت بچم گریه میکرد فضای اتاق خیلی کوچیک پروسیله آخ آخ زنگ زدیم آتش‌نشانی دوتا پسره اومدن بازش کرد الهی خدا خیرشون بده وقتی رفت بچم بعل کرد آوردش بیرو نا نداشت ترسیده بود انگار دنیارو بهم دادن حالا این وسط مادرشوهر نفهمم اومده سر من و شوهرم داد خدالعنتتون کنه کجا بودین من ۴تا بچه بزرگ کردم شما بلد نیستین بابامم بهش،گفت خجالت بکش برو اونور اتفاق می افته دهنتو ببند خدایی من بچه رو سپردم باباش رفتم لباسارو آویز کنم تقصیری نداشتم بعد اومد دوباره گفت کدوم گوری بودین منم گفتم سر گور تو داشتم فاتحه برات میخوندم دیگه دهنشو بست باورتون نمیشه آتش نشانارو میگفت برین اونور بچم جیغ لولی بازی پسره گفت حاج خانم ساکت باش یا برو بیرون