سلام مامانای گل
بیاید بی طرف نظرتونو بگید
پدرشوهرم ۷ساله فوت شده اولش همه خانواده شوهرم تویه ساختمان ولی واحدهای جدا زندگی میکردن بعد مادرشوهرم با خواهرشوهرم جداشدن اومدن یه منطقه دیگه یه خونه ۲طبقه طبقه پایین مادرشوهرم بالا دخترش.دخترش یه دختر۶ساله یه پسر۴ماهه داره از اونطرفم جاریم ۲تا پسر ۸و۱۱ساله داره که هفته ای چند بار میان اونجا.خواهر شوهرمم تواین ماه دوبار رفته شهر دیگه بچه کوچیکو کامل گذاشته شب اومده.الانم که هفته ای یک یا دوبار اگه ما سر زده یا با دعوت بیشتر بریم ۴تا بچه مخصوصا نوزادی که مدام گریه میکنه دخترشم فحش میده ناسازگاری میکنه همرو میذارن خواهرشوهر وجاری وشوهراشون میرن من بارها بچه نوزادو شیرخشک دادم وخوابوندم ولی خسته شدم هربار رفتیم از درورودی که وارد شدم ۳تاجوجه و کفتر که پر فضله شده می‌چسبه به جورابات از این ور گریه بچه از این ور دعوای بچها با بچه خودم میشن ۵تا.امروز برا ناهار دعوتمون کرد بازم همون وضع بچها بودن بدون والدین.من رفتم تو اتاق دراز کشیدم که عصبی نشم بچه مدام گریه میکرد از اینورم دختر ۶ساله مدام دعوا آخرش مادرشوهرمو زد شوهرم دعواش کرد گفت حق نداری مادرمو بزنی بعدم به مادرش گفت دیگه نگو ما بیایم .خیلی داغون شد منم ناراحتم آخه نمیفهممشون

تصویر
۱۰ پاسخ

از قدیم گفتن دوری و دوستی
بشین توو خونه ات درم قفل کن.ماهی یه بار برو دیدن شون.والا یعنی چی همش میلولن توو هم مایه عذاب همدیگه میشن

خب نرین دیگه به زور نمیان ببرتتون که الان که شوهرت گفته به ما نکبن بهترین فرصته بدون دخالت خودت رفت و امدو به ماهی یه بار اونم شب نشینی برید

آیینه ات هم مبارکه😍

ب نظرم مهم نباشه برات ب بچه های خودت رسیدگی کن و اگ درخواستی داشتن بگو مثلا میخام برم سرویس یا میخام برم تلفن بزنم از سرت باز کن اصلا هم دهن ب دهن نشو با هیچ کدوم هرچی گفتن یه لبخند بزن و رد شو

دقیقا زنداداش منم با مامانم تو ی ساختمان بودن از صبح دوتا بچه هاشو میفرستاد پایین تا نصفه شب منم بخاطر این که آرامش داشته باشم نمیرفتم بیچاره مامانم غصه میخورد من نمیتونستم برم

تو هم چند بار با شوهرت تو جمع بگین مثلا فردا بچه هاتونو نیارین خونه مامان مامان بیاد خونه ما استراحت کنه خسته شده همش بچه نگه داشته

خونه مادرشوهر منم این وضعه وقتی همه بیان البته سه تا ۱۰ ساله ان با پسر من ولی جییییغو فریاد دعوا سردرد میشه آدم

پدر و مادرای اون بچها کجان مگه؟

والا کارهای خانواده همسرت درست مثل کارهای خانواده همسر من هستش و منو همسرم واقعا نمیکشیدیم واقعا
آخرم دوتا برادر و خانواده جنگشون شد و الان قطع ارتباط هستیم اما نمیدونی چ آرامشی داریم
شما هم ک‌نمیتونی بی دلیل قطع ارتباط کنی پس ب جایت نباشه ب شوهرت هم بگو فقط مادر شما نیست مادر بقیه هم هست و خودتو کاسه داغ تر از آش نکن ک کاسه ها سر خودت میشکنه
فک نکنه با این کارش پیش مارش عزیز میشه ها اصن ب هیچ وجه تازه طلبکار هم میشن
از قدیم میگن چرا عاقل کند کاری ک باز دارد پشیمانی
ول کنینا

بدون خوردن حتی یدونه چایی برگشتیم خونه الان دارم ماکارانی درست میکنم.آینه تازه خریدم

سوال های مرتبط