۱۰ پاسخ

شکر خدا کن چنین پدر و مادری داری

عزیزم ، اتفاقا دختر منم یه شبایی مامان بزرگش میگه بذار پیشم بمونه ماهی یه شب شاید
دیگه خودشون میارنش
خودم اصلا و خوشم نمیاد بچه بخواد شب بخصوص جایی دور از مامان و بابای خودش باشه
ولی خب یه وقتایی آدم مجبوره ، یا بچه دلش میخواد بمونه
من چندمدت مریض بودم دیگه یه شب شوهرم فرستادش
شماهم پسرت یکم احساس تنهایی می‌کنه اگه میتونی براش وقت بذاری بیشتر باهاش باشی خودش خوشش میاد دیگه که بمونه
عذاب وجدان ولی نگیر ، منم اوایل تولد دخترم خیلی بغل مامان بزرگ و بابابزرگش بود اصلا به من عادت نکرد تا خیلی وقت
حتی الآنم بابابزرگش رو میبینه ولش نمیکنه
دنبال من گریه نمیکنه ولی برا اون کلی گریه می‌کنه
یوقتایی فکر میکردم علاقه ای به من نداره که اگه کنارش نباشم براش فرقی نداره
اما الان می‌دونم اشتباه بوده فکرم ، بچه همه جوره به مادرش اعتماد داره که ولش نمیکنه برا همین وقتی پیششه اذیتش می‌کنه به خیال خودمون ، یا آسون می‌ره پیش بقیه
چون فکر می‌کنه بقیه اگه خودش رو لوس نکنه تنه‌اش میذارم برا همین بهونه اونجا رو میگیره

بزار بره مگه تو با مادرت فرق داری خدارو شکر کن اونجا میمونه جای دیگه نزار عزیزم خونه مادر خود ادم یه چی دیگست

نزار زیاد بینتون جدایی وبی مهری بیفته بچه هست از پدربزرگ ومادربزرگ محبت میبینه دلش میخواد بره اونجا ولی شما محدودش کنید. شمام با هدیه گرفتن بازی کردن کاری کنیدبیاد طرفتون

شما که بچت زیاد گریه میکنه خوب پسرت خونه مامانت بره بهتره بخصوص که هم پسرت اونجا رو دوست داره هم اونا دوسش دارن قبانا بچه های برادرم کوچیک بودند همش خونه مادرم بودن خیلی هم شاد بودن

عیب نداره. دختر منم میمونه. پیش مادرت مشکلی نداره. اتفاقا می‌گن از سه سالگی به بعد در هفته چند ساعت بچه دور از مادر باشه تا به مستقل شدنش کمک کنه

آره پسر من کلا عاشق خونه مامانم هست

من اصلا نمیزارم بمونه

بزار بره بعضی وقتا توام استراحت کن

ن اصلا و هرکز نمیزارم
حتی بچه اولم فقط فقط یه هفته موند پیش مامانم اون هم خودم بیمارستان بودم بستری شدم

سوال های مرتبط