خسته سدم، بخدا ناشکری نمیکنم ولی کلافه شدم از بجه داری دخترم ۴ماهه شبا خواب نداره یکسره نق نق میکنه همش شیرمیخاد بردم دکتر دارو رفلاکس عوض کرده قرص باکلوفن مسکن قوی داده بهش ک خوابش تنظیم بشه این قرص فیل از پا درمیاره ولی رو این بچه تاثیر نداره ن میفهمم شبم کی هس ن روزم حالم از خودم خونه زندگیم بهم میخوره باشوهرم عین سگ و گربه شدیم از بی‌خوابی بهم میپریم بااینکه نوبتی نگهش میداریم وای کلافه شدیم هرکدوم وزن کم کردیم دخترمم بی اشتها و کم وزنه رو سنش دیگ دکتر و دارویی نیس ک نبرده باشم این بچه رو هرکی هر راه حلی داده مارفتیم ولی بی نتیجه بود دارم از پا میوفتم کاش شیرخشک می‌خورد بدن خودمم از بنیه افتاده همه میگن ب خودت برس وقتی شب تا صبرخواب نداری صبم باید ب بچه برسی دیگ نا مگه میمونه دیگ غذا درست کنی خودت بخوری فقط دوس دارم ماه ها بخوابم

عزیزم آی گفتی، بخدا دختز منم شب و روز برام نزاشته، نه شبم معلومه نه روزم نه خوابم نه غذام. همش نق میزنه، شبا ده دیقه میخوابه بیدار میشه، همش میگه بغلم کن. درست غذا نمیخوره شیر نمیخوره، هرچی درست میکنم میریزم دور. هرکی میبینه میگه چرا لاغره،
بخدا از اول که حامله شدم استفراغ داشتم تا اتاق عمل، آخرشم پره اکلامپسی شدم، فشار بالا، یه ماه بستری شدم، 34هفته زایمان کردم. از اول حاملگی تا امروز همش مصیبت، یمدت شیر نمیخورد اعتصاب کرده بود، یمدت رفلاکس، الانم که چند روزه مریضه، بینیش کیپه هیچی نمیخوره خفه میشه گریه میکنه. خلاصه کم آوردم، خودمم الان پریودم شدیدا بیحال کمر درد شکم درد،
هیچکسم درک نمیکنه. شوهرم حتی از زبونش درنمیاد بگه حالت چطوره.
بخدا هیچ جا نمیرم. نه مهمونی نه عروسی نه خونه فامیل که یوقت مریض نشه، الانم چند روزه شوهرم مریضی گرفته داده بهش.
خلاصه حالم روحیم خوب نیست داغونم

مشکل توتنهانیست عزیزم همه ما مامانا همینیم مگه اینکه کمکی داشته باشه یکی که خسته نشه و به خودش برسه که این دوره زمونه کم پیدامیشه کمک مادربچه دار کنن همه سرگرم زندگی خودشونن ، سعی کن از بقیه کمک بگیری یا علنا زنگ بزنی بیا کمکم ب کارن برسم ازهمسرت بیشترکمک بگیر کارای خونه رو ول کن تاجایی ک میتونی خودت استراحت کن هروقت میخوابه حتی ده دقیقه

ببر پیش دکتر محمد رضا رضای بهتر دکتر تو شهرانه

سخته 🫠🥲
منم الان خونم شدید بهم ریختس
یه عالمه ظرف نشسته دارم
خودم انگار پیرزن ۶۰ ساله ام
دخترم شبا تا صبح نق میزنه
مادر شوهرمم رفته خونه مامانش آنژیوگرافی کردن باید برا پدر شوهرمم ناهار میذاشتم فک کن غذای ساده که نمیشه بزاریم جلوشون 😮‍💨
تازه شبم میخوایم بریم دیدنشون من خودم باید برم حمام اصلاح و کوفت و زهر مار کسی نیست لنا رو نگه داره😑
والا هیشکی مارو درک نمیکنه🫠

عزیییزم انشالله زودتر روال خوابش درست میشه و راحت میشی.
تاریکی شب و نور روز رو کامل براش فراهم می‌کنی؟
راجع به پنجره/ بازه بیداری بچه‌ها شنیدی؟ رعایت می‌کنی؟

اخ گفتی عزیزمم حال وروزمنم همینه من ک تنهام ودوتا بچه دارم خیلی ادیت میشم انقد بعضی روزا گریه میکنم ک نگو ب دختر منم دارو خواب داد ولی به قول شما انگار نه انگار چشمام درد میکنه قلبم جاشو عوض میکنم شیر میدم اروعشو میگیرم انقد بازی میکنم خسته بشه بخوابه انگار نه انگار شکمشو ماساز میدم بدنشو نمیدونم چرا اخه دیگ کم اوردم تنهایی به هیچ چی نمیرسم کلافم

چرا شیر خشک نمیدی؟