۸ پاسخ

همه دمیترون خوردن فکر کنم
تو الان چون بدنت ضعیف تره شیر هم میدی اینطوری شدی احتمالا
ببین اگر بتونی یبار سیرابی بخوری خوب میشی
من اونموقع نتونستم ولی دخترخاله همسرم خورد بعدش خوب شد

نگران نباش من سر دخترم انقد دمیترون خوردم هم قرصشو هم امپولشو توسرم میزدن بهم ولی انقدشدید بود دمیترون هم تاثیری نداشت

دمیترون من خوردم مشکلی پبش نیومد ،من کل ۹ ماهو دمیترون خوردم هر چند تاثیری نداشت روی من 😭

من دمیترون میخوردم روزی دوتا عالی بود

واسه من B6 فقط آمپولش موثر بود

سلام چطوری الهه ؟
صبحا ناشتا بیسکوییت بخور
دختر عمم می‌گفت خیلی تاثیر داره ولی من نخوردم اصلا
همون دمیترون می‌خوردم

دمیترون و دیمن هیدرانات میخوردم من

واییی نخور دختر وقتی احتمالش هست ارزش نداره ک بخوری بعدا در دسر های بیشتری داره

سوال های مرتبط

مامان مهرسا ومهدی یار مامان مهرسا ومهدی یار ۵ سالگی
سلام یکی از خاطره‌ی زایمان اولم براتون بگم که من بعداز ۱۷ ساعت بستری شدن. سزارین اورژانسی شدم البته دریغ از یکم درد چون اصلا درد نداشتم من هفته‌ی ۴۱ بودم و بچم پی پی کرد خورد همون باعث شد من بچم ۶ روز بیمارستان بمونیم چون عفونت کرده بود و همون ۶ روز من با درد بسیار زیاد و کاملا ناشی به زور سرما بودم دخترمم که بستری بود بدنش عفونت داشت اصلا شیر نمی خورد این منو بیشتر عذاب میداد وسینه هام پر بودند ولی حیف که سر سینه ام صاف بود دخترم نتونست بخوره شیرخشک شد ولی هیچوقت یادم نمیره من روز پنچم از زایمانم بود که یهو فشارم افتاد رفتم به اون بخش پرستار گفتم حالم بده نمی تونم بلندشم گفت به من ربطی نداره برو اورژانس فشارتو چک کنه .اورژانس هم طبقه همکف تو حیاط بود من طبقه‌ی دوم بودم چون میخاستم دخترمو بردارم یهو دیدم دستام بی حس شدانگار رفتم به سوی اورژانس گه یهو افتادم پاهام به لرزه افتاد یادم نمیره یه خانومی بود اونجا که بچه ی خودش هم بستری بود اومد بلندم کرد بهم آبمیوه داد حالم بهتر شد یکم رفتم به اون پرستارگفتم من بهت گفتم حالم خوب نیست چرا محل ندادی گفتی ما مسول تونستیم گفتم مسول نبودی آدم که بودی گفتم چه جور مسول بچه می که شاید بچم از دستم می افتاد همون لحظه گفت بروبابا
هنوزم بعداز ۶ سال اون پرستاز رو نبخشیدم
مامان جوجه♥️♥️ مامان جوجه♥️♥️ ۱ سالگی
خانما نمی‌دونم حق با منه یان ...من دیشب خونه مادر شوهرم بودیم دختر خواهر شوهرم جوریه که مثلا اسباب بازی هرچی که پسر من برداره اونم میخواد مصلا اگه پسر من ماشین برداره گریه که ماشین می‌خوام میدیمش من دست پسرم چیز دیگه میدم باز گریه می‌کنه که اونو می‌خوام سر همین قضیه پسر من اعصابش خراب شد جیغای بلند زد کلا چند وقته اعصابش خراب میشه جیغ میزنع ...خواهر شوهرم یک داد بلندی سر بچم زد که بچم تو کرد گوشه ای ...یعنی به تمام معنا انگار تیر زدن تو قلبم...بدم اومد که اینجوری دوبار سر بچم داد زده با این که من تا الان نازک تر از گل به بچش نگفتم ...اون موقع حرفی نزدم گفتم چهارتا شاید بزارن روش تحویل شوهرم بدن ..به شوهرم گفتم میگه عمشه دیگه حالا داد بیداد کرده ..میگم خب چرا بچش بچه منو اذیت می‌کنه سر بچه خودش داد نمیزنه اونم در این حد که بچه تپ کنه گفت ولش کن ادامه نده ....الان میگم کاش جوابشو داده بودم خودم فوقش از شوهرم یه چک میخوردم ...اینقد از دیشب بهم ریختم که مثل ابر بهار دارم گریه میکنم ....نمی‌دونم میگم شاید من حساس شدم شلوغش کردم 😔