سلام صبح بخیر عزیزای دلم
آبجی های گلم بچه هام تامیرن بیرون اذیتشون میکنن همه اقوام شوهرم بچه هام میرن بازی مثلاوسط بازی بچه هابابچه هادعواشون میشه بزرگاشریک میشن من که اصلانرفتم شریکشون اهل دعوانیستم دیروزی زن برادر شوهرم پسرکوچیکه مونیشکول گرفته بودبادخترهمسایه اونم پسرموزده بودباگریه اومدخونه اعصابم خورد شد رفتم در خونشون جرات نکردن بیان بیرون خیلی حسادت مارومیخورن به نظرتون قانونی برم جلوازشون شکایت کنم همه جای دادگاه پاسگاه رفتم می‌دونم میگم پدرشون دربیارن خیلی اعصابم خوردمیکنن آخه بچه بابچه دعواش میشه توخربزرگ این وسط چکاره ای به جای اینکه جداشون کنه می‌ره بچه منومیزنه حالامقصرهم بچه خودشه

خر بزرگو چه خوب اومدی 🤣👍🏻
بعضیا عقلشون از بچه هم کمتره

به نظرم به جای شکایت خودت باهاشون صحبت کن اول
اگر اونا دخالت میکنن تو هم باید از پسرت دفاع کنی

همون ک بفهمه میخوای شکایت کنی کافیه

خیلی پشت بچه نباید باشی جلو بقیه چرا ولی جلو خودش پشتش نباش خیلی لوس بار میان نمیتونن ازخودشون دفاع کنن چندبار ک اینجوری بشه ازپس خودش برمیاد ولی اینجوری پشتش ب شماگرمه و خودش ضعیف بار میاد ازتجربه یه که میگم داداش من بچگیش همینجور بود چون یدونه بود کسی دس میزد بهش مامیرفتیم دعوا کم کم عادت کرد ک همیشه باید یکی ازش دفاع کنه بااینکه بزرگ شده جنم دعوا نداره ضعیف بار اومده

خواهرزاده منو هم خیلی میزنن همیشه زنگ به من میزنه میگه خاله فلانی همش میزنه توسرم یه روز خودم دیدم گردنشو گرفته بودن خلاصه رفتم سروصدا کردم سرمامانش به باباش خودم گفتم خواهرم کلا چیزی نمیگه شوهر خواهرمم گفت یه بار دیگه دستش بخوره به پسرمن دستشو میشکونم

نزار بره بگو بی ادبن نری بهتره به جاش ببرشون پارک ی جایی

بابرنامه کودکی چیزی سرگرمشون کن

رابطه توقطع کن اصلانزاربچه هاهم برن

بخ بچه هات یاد بده اونا رو هم کتک بزنه

به یه بزرگ‌تر بگو بره بگه
دستون بشکنه اخه بچه زدن داره