۱۳ پاسخ

صبح هایه نفر بود بگه بچرو دارم باخیال راحت برو دسشویی 🤣🤣🤣

من همیشه اخر هفته ها میرم خونه مامانم راحتم داداشم و مامانم حواسشون ب بچه هست کلا در طول هفته هم مامانم میاد پیشم تنها نباشم

من کل کارای بچم باخودمه و دس تنهام‌حمومم درحداینک بتونم عرقموبگیرم
نهارمم ساعت ۴خوردم

حموم درست و حسابی میخام

من دلم میخواد برم استخر😂😂

من شوهرم سرکار نمیره مراقب منو بچه است حدودا الان از بارداری تا الان ۲ ماهی میشه شبها تا ۴ صبح مراقب بچه است بعدش من بیدار میشم غذاهم مادر شوهرم میاورد گفتم نیاره حوصله اشو نداشتم مادرم تا ده روز پیشم بود رفت تازه ۵ روز خودم هستم شوهرم هوامو داره

من که شوهرم از بیرون غذا میاره موقعی که خستم میرم خونه مامانم میدمش دستش چهار ساعت پشت سرهم میخابم بعدشم واسه حموم مامانم میاد بچمو میگیره تامیرم یساعت دوش میگیرم

بگم باور نمیکنین اما مادر شوهر من کلا همه این حرفارو میگه خونمون نزدیکه هر روز ناهارمو میاره هر وقت مریض شدم بچمو نگه میداره و ...

به من هیچ کس تاحالا نگفته خسته ترینم😔😔

فقط خووواب

شوهر من میگه من که می می ندارم بچه شیر بدم پس خودت نگه دار🤨🤨

من همشو میخام 🥲

من جمعه ها شوهرم اینو میگه

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۵ ماهگی
بعضی وقتا دلم واسه مامانا و خودم خیلی میسوزه واقعا بی پناه ترین ادمان و بعد بچه دار شدن مجبور به همیشه سرما بودن و خستگی ناپذیری
۴ روزه بچم تب شدید داشت بالاسرش تا صبح بیدار بودم شوهرم راحت خواب و نهایتش به مامانمو مامانش میگفت سایه خیلی اذیت شد بچه اذیتش کرد و امروزم که بهتر بود مادرشوهرم یهویی پیام داد تو راهیم داریم میایم خونتون نفهمیدم چجوری خونه رو تمیز کردم که ابروم نره و یه دوش گرفتم شام را خودش اورده بود اما از ساعت ۵ هی پذیرایی کن ببر بیار اونام با بچه بازی میکردن و بچه هی خوابش میومد رو پاش میزاشت دو ساعت دوساعت میخوابوندش موقع خواب دلم میخواست یه تعارف بزنه بگه اذیت شدی امشبه رو تو بخواب من بچه رو نگه میدارم یا باهم بخوابیم تو واسه شیر درست کردن بیدار نشو من میدم ولی الان شوهرم کنارم خوابه خوابه مادرشوهر پدر شوهرم راحت تو پذیرایی خواب و باز من موندم با بچه ای که انقدر خوابیده الان خوابش سبکه هی میبره نق میزنه و از ۱۲ که اونا خوابیدن من هنوز بیدارم😔
کاش مادری هم یه مرخصی یا زنگ تفریحی داشت🥹