بعضی وقتا دلم واسه مامانا و خودم خیلی میسوزه واقعا بی پناه ترین ادمان و بعد بچه دار شدن مجبور به همیشه سرما بودن و خستگی ناپذیری
۴ روزه بچم تب شدید داشت بالاسرش تا صبح بیدار بودم شوهرم راحت خواب و نهایتش به مامانمو مامانش میگفت سایه خیلی اذیت شد بچه اذیتش کرد و امروزم که بهتر بود مادرشوهرم یهویی پیام داد تو راهیم داریم میایم خونتون نفهمیدم چجوری خونه رو تمیز کردم که ابروم نره و یه دوش گرفتم شام را خودش اورده بود اما از ساعت ۵ هی پذیرایی کن ببر بیار اونام با بچه بازی میکردن و بچه هی خوابش میومد رو پاش میزاشت دو ساعت دوساعت میخوابوندش موقع خواب دلم میخواست یه تعارف بزنه بگه اذیت شدی امشبه رو تو بخواب من بچه رو نگه میدارم یا باهم بخوابیم تو واسه شیر درست کردن بیدار نشو من میدم ولی الان شوهرم کنارم خوابه خوابه مادرشوهر پدر شوهرم راحت تو پذیرایی خواب و باز من موندم با بچه ای که انقدر خوابیده الان خوابش سبکه هی میبره نق میزنه و از ۱۲ که اونا خوابیدن من هنوز بیدارم😔
کاش مادری هم یه مرخصی یا زنگ تفریحی داشت🥹

تصویر
۱۲ پاسخ

عزیزم🥲🤍
امیدوارم خدا توان خودت و بیشتر کنه
اما خب به شوهرت بگو ک انتظار داشتم یکی تو بخواب من بیدارم
تو هرچقدر هم سکوت کنی متوجه نمیشه

درکت میکنم. مادری یه شغل تمام وقته
من خودمم دیوااانم
شوهرم میگه بده من نگهش میدارم برو بخواب اما من آروم نمیگیرم. تا صداش میاد میپرم بالا.

میگم بچه رو از کی بردی تو تخت خودش؟؟ برا شیر دادنش سختت نیست؟؟

عزیزمممم واقعا راس میگی

عزیزم بنده خدا شام ک‌اورده با خودش بچه‌هم نگه میداشته فقط نگفته تو برو بخواب اینم بزاری پای اینکه حواسش نیست خیلی نباید حساس باشی راجب رفتار دیگران
دیگه ما مامانا درسته بشدت نیاز داریم یکی بیاد بگه من چند ساعت بچه نگه میدارم تو برو بخواب ولی خب کم پیش میاد چیکار کنیم مادریم دیگع🙂
سخته واقعا مخصوصا وقتی بچه مریضه
شوهرت اگه میره سرکار تا غروب خب اونم بنده خدا میره سر کار نمیتونه شب بیدار بمونه ولی حداقل میتونه اخر شب بچه به عهده بگیره بگه تو بخواب من بچه میخوابونم بعدش خودم میخوابمم

دقیقا همینه عزیزم از هیشکی نباید انتظار داشته باشیم

والا ی قربونی هم بکردی که باز دو ساعت سرپاهاش خوابید یا غذا هم خودش اورد پ دیه چته مال ما خو دست هم بش نمیزنه

چقدرسخته مادربودن وکمکی نداشتن
وچقدرسخت تره بچت مریض بشه
خدابهت توان مضاعف بده گلم🥲🥲🥲🥲🥰🥰🥰🥰

منم بیدارم🫡🥲

اره خیلی سخته خداییی

مردها هم همه عین هم نیسن کاری باشن تازه توقع هم دارن
بنظرم باید مادراشون یادشون میدادن ک یکم کاری کمک زنشون کنن ولی هیچی ب هیچی

هممون همینیم تازه بدتر از توام هست ما دونفریم سالی یبار خونه مادر شوهرم میرم اونا ک میان ۱۵ نفرن من با دیگ باید برنج بزارم ن کمک میکنن ن ظرف میشورن همه ام بخور اندازه ۳ نفر میخورن هر کدوم مادر شوهره یه زنگ نزد تو کا بارداری و زایمان یه حالی بپرسه منم دیگه محل نمیدم
همسرمم کمک کن نیست خیلی

واقعا کاش❤❤

اره واقعا 😔😔😔

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی 🐥 مامان جوجه طلایی 🐥 ۸ ماهگی
دیشب رفتم خونه خواهرم پسرم دو شب بود دلدرد داشت خوب نمیخوابید
دیشبم که مهمونی بودم موقع شام گریه اش شروع شد شوهرم بچه رو برده جلو پنجره پنجره رو باز کرده نه این بچه گرمشه اومدم میگم بچه رو از جای گرم یهو نبر تو جای سرد اینجوری مریض میشه گوش نمیده که
حالا بقیه اومدن که بچه رو بده بغل ما
هی میگم من میدونم چشه من مادرشم من باید ساکتش کنم اون دلش درد میکنه
مامانم اومده میگه نه بده بغل من بلد نیستی با بچه چجوری رفتار کنی
منم انقدر عصبانی شدم گفتم حرف مفت نزنید
به خدا پسرم دستشو سمت من دراز کرده بود میخواست بیاد بغل من ولی نمیدادن به من
چقدر بی فرهنگی بیداد میکنه
من دردمو به کی بگم
موقع شب بیداری ها من پیششم من میدونم چشه من تو بدنم پرورشش دادم
حتی باباشم شبا نمیومد پیش ما بخوابه که یه مدت خوابش بهم نخورده من میدونم درد بچم چیه ولی میان میگن تو حالیت نیست تو بلد نیستی با بچه چجوری رفتار کنی بچه رو اذیت کردی
مامانم هی میگفت معلوم نیست با بچه چجوری رفتار کردی بچه داره گریه میکنه
این حرفا انقدر برام سنگین تموم شد
انقدر زجر کشیدم بچم داره گریه میکنه داره دستاش میلرزه از گریه ولی بچه رو بغل من نمیدن
😭😭😭😭😭😭