۲۴ پاسخ

من همه ی انوکساپارین هامو از اول انداختم رفت...گفتم یه روزی دخترم نبینه غصه بخوره
الهی که سایه ما نه...سایه این فسقلیا بالای سرمون باشه واقعا با ارزش ترین چیزی هستن که داریم

ای جانم خدابرات حفظش کنه همیشه سالم وشادکنارهم باشید🌹

سلام عزیزم من ادیت عکس آتلیه ای انجام میدم بعد رضایت هزینش میگیرم دونه 40جهت سفارش روبیکا ایتا واتساپ درخدمتم 😍
09305773909

تصویر

کاش گهواره گزینه ویرایش داشت تا اشتباهات تایپی رو بعدا درست میکردیم 😄😄
عرص:عرض__آغوس:آغوش

عزیزم این خوب نیس یه عکس دیگه برا ماهگردش بگیر این برا یادگاری خوبه.ولی بدرد ماهگرد نمیخوره

عزیزم 🥺 خدا حفظش کنه برای به دست آوردنش چقدر اذیت شدی 🥹😘😘

منم یه عکس با امپولای آنوکسا از چهل روزگی آنیسا گرفتم بمونه یادگاری
خدانگه داره برات عزیزم واقعا انقد سختی ارزشش رو داره

ای جانم خدا حفظ کنه گل پسرتو

عشق خالشه🥹🩵 مادر پسر قوی

ماشاالله عزیزم 😍 خدا حفظش کنه ۷ماهگیشم مبارک انشالله ۱۲۰ ساله بشه پسر قشنگ🥰🤩🥰

هزار ماشالله خدا حفظش کنه عزیزم😍🧿

ای جونم عروسک من ..ماشالله بهش .انشالله خدا حفظش کنه😍😍😍❤

الهی عزیزم قشنگه اتفاقا به یادگار می مونه می ارزه به یه لبخند پسرت

خدا حفظش کنه .منم یادم اومد که چقدر آمپول زدم

مبارکش باشه پسرت چن کیلوعه

خدایا شکرت

خدا برات نگهش داره پسر ناز😍💙 مبارک باشه

ماشالله چقدرم خوشگله خدا حفظش کنه

عزیزم جوجه تو چقد نازی 😍

اتفاقا خیلی ایده جالبیه عزیزم من که خیلی خوشم اومد عالی بود خیلی باارزش شده چون خیلی سختی کشیدی

مبارکه

اوی چ نازه پسری

خداحفظش کنه💗

الهی خدا برات نگه داره عزیزم

سوال های مرتبط

مامان سه‌تاجوجه‌طلایی مامان سه‌تاجوجه‌طلایی ۸ ماهگی
امشب خونه ی مادرشوهرم بودیم. یهو شوهرم گفت پول تو حسابت هست فردا ساعت دوازده یادت نره برای دانیال نوبت دکتر بگیری. مادرشوهرم شنید گفت نوبت برای چی. منم گفتم به خاطر کج گذاشتن پاش بردم دکتر و عکس گرفتن گفتن از تو لگن پاش چرخش داره ببرین ارتوپد نوبت جراحی بده براتون. این خانوم از وقتی فهمید تا موقع برگشتمون پونصد بار گفت دکتر نبرین ها. گناه داره بچه مو جراحی نکنید ها.باباشم بچه بود پاش همینجوری بود. عیبی نداره مهم نیست .اصلا دکتر نبرین
جالبه که شوهرم به خاطر کج بودن پاش هم خیلی بد راه میره پاشو به لبه ی داخلی میزاره. جوری که کفی کفشاشم کج میشه. هم دائم کمر درده
منم حرصی شدم گفتم والا من مثل شما دل ندارم بچه ام تا اخر عمر کج راه بره و کمر درد بکشه و دائم منو نفرین کنه که چرا به فکرم نبودین.
تو راه هم که میومدیم دائم شوهرم میگفت اگه به فکر من میبودن این همه سال اذیت نمیشدم فقط منو مسخره میکردن که خاک تو سرت پاتو درست بزار یه بار دکتر نبردن. حالا برا بچه ام هم نظر میدن
مامان عشق مامان مامان عشق مامان ۸ ماهگی
سلام امروز ماهان ۸ ماهش کامل شد پارسال دقیقا ددم اسفند رفتم برای سرکلاژ
شب قبلش اصلا خوابم نبرد از استرس من تا حالا اصلا اتاق عمل نرفته بودم بیهوش نشده بودم میترسیدم از طرفی ام نگران بچه ام بودم
ولی در هر صورت به جون خریدم شب قبلش خونه را کامل تمیز کردم چون بعد از سرکلاژ قرار بود استراحت مطلق بشم البته من قبل از سرکلاژ هم استراحت نسبی میکردم به خواست خودم چون قبلا دخترمو تو ۲۲ هفته از دست دادم خیلی میترسیدم که این بارداریم هم اتفاقی بیوفته بدون اینکه کسیو ببرم همراهم صبح زود اماده شدم و با شوهرم رفتیم بیمارستان
کارای بستریمو انجام دادم لباس اتاق عمل پوشیدم و رفتم اتاق عمل همونجور که با دکتر صحبت میکردم دیگه چیزی نفهمیدم و ویتی چشمامو باز کردم تو مراقبت های ویژه بودم و ی اتاق دیگه ماسک اکسیژن رو دهنم بود ی پتو روم بود دلم یکم درد میکرد سرم به دستم بود و ی دستکاه بالا سرم برا کنترل و چک کردن ضربان قلب و فشار خون و اکسیژن و اینا
اصلا وفتی بیهوش بودم چیزی نفهمیدم یعنی روحم کجا بوده به نظر خودم دو ساعتی بیهوش بودم اینجور که ساعتو یادم بود خلاصه رفتن تو بخش عصری مرخصم کردن و از اون روز که ۱۸ هفته و چتد روز بودم تا ۳۶ هفته و ۰ روز که زایمان کنم هر هفته امپول پرولوتون میزدم نا گفته نماند از اول بارداری تا موقع زامیان هم روزی ۲ عدد شیلف میزدم خلاصه من دهانه رحمم خیلی نرم بود و باز میسد و زایمان زود رس 🫠
دکتر میگفت حین عمل سرویکست یکی دو بند باز بود
و زیر ۳ سانته طول سرویکست
من شدم استراحت مطلق خوابیده غذا خوردم از اسفتد تا تیر
دقیقا ۴ ماه خونه موندم
بعد از ظهر که مرخص شدم شوهرم مجبور بود با ماشبن ینگین بره خانوادمم
عروسی پسر عموم