۶ پاسخ

پسر منم همین مدلی شده

وای پسر منم همینجوری شده به هیچ جوری آروم نمیشه انقدر گریه میکنه که بالا میاره ...حالا پسر من چند وقته که هر سری رفتیم بیرون و اومدیم خونه همسایه طبقه اول میخواد بره بعدش هم نمیاد حالا هر موقع که شده شب روز با گریه میاریمش خونه اصلا نمی مونه پا میکوبه رو زمین که چرا منو آوردی خونه دارم دیوونه میشم دیشب ساعت ۱۲ونیم شب اومدیم خونه بیرون بودیم تا صدای ماشین مارو تو پارکینگ شنیدن اومدن بیرون که پسر منو ببینن ...گیر داد انقدر با گریه آوردمش بالا تا ۲ داشت گریه میکرد هرکاری میکردم آروم نمیشد تا خوابش برد

از روانشناس پرسیدم علت اینکه همش میخواد بره بیرون گفت خونه براش جذاب نیست بازی کنین باهاش و ...
بعد تو بجه ها هر چند وقت یه بار به یه چی گیر میدن یادشون میره من یادمه چند شب بود پسرم از خواب بیدار میشد نصف شب گریه میکرد که بریم بیرون از پنجره بیرون بهش نشون میدادم که ببین مامان لامپ ها همه خاموشه الان همه نی نی ها لالا کردن یکم تو خونه میچرخوندم می‌خوابید

عزیزم دو سالگی کلا سنی هسن که بچه احساس مالکیت داره به همه چی چون تازه مستقل بودنش رو کشف کرده
برای بیرون رفتن پسر من هم همین طوره میخواد بره بیرون گاهی میریم خونه بازی گاهی میریم تو خیابون چرخ میزنیم میرسه خونه میخواد بره بیرون دوباره میگم در باز نمیشه حالا بیا بریم برات کتاب بخونم اسباب بازی میارم دیگه کم کم یادش میرا یا دوباره میره سمت در میگم باز نمیشه

سلام عزیزم پسر منم اینطوریه خیلی الکی گریه میکنه چیزی و میخواد با گریه میخوادش ولی من واقعا گاهی وقتا بهش توجه نمیکنم دراز میکشه کف زمین و گریه میکنه بهش میگم هروقت خسته شدی و گریه ت تموم شذ میتونی بیای بغل مامان گاهی کارسازه و گاهیم لجباز تر میشه ولی دیگه سن لحبازیشون شروع شده و سن پسرفت هام هست دیگه چه نمیشه کرد جز تحمل

و یه مشکل دیگه که دارم اینه که لجبازه اصلا همینجوری عادی غذا نمیخوره باید حواسش پرت باشه تا بخوره اگه وسط غذا خوردن هم حواسش به خودش بیاد زود تف میکنه

سوال های مرتبط