۷ پاسخ

بهترین کارو میکنی عزیزم منم رژیمم قند و اینا که کلا از بچگی مصرف نکردم اما بهترین کارو میکنی برو پیج دکتر وحید ملکی ببین عوارض چاقی و دیابت و از ترس میخوای سکته کنی خدایا چکار کردم با بدنم

۷۲ که اونقدر زیاد نیست بخواد خطرناک باشه، من ۷۳.۵ بودم ، اول خرداد شروع کردم خوراکمو کنترل کردم مهر شدم ۶۵ کیلو
الان دارم میرسم ۶۳ اگه خدا بخواد 😂

همین قند و شکر رو حذف کنی خودش کلی کمک میکنه به کاهش وزن، بعدم عزیزم کاهش وزن نیاز به زمان داره من ۱۰ کیلو میخواستم کم کنم تقریبا ۶ ماه طول کشید.
با یه رژیم شوک شروع کن که استپ وزنیت رو بشکنه بعد تغذیه ات رو کم کن فقط به خودت گرسنگی نده چون هورمون ها میریزه بهم و ریزش مو و اختلال چرخه قاعدگی و ... میگیری
استرس هم نگیر چون اگه مثل من باشی پرخوری عصبی میگیری

ادامه بده

هیچی نمیشه من الا ن یسال شد حذف کردم
فشارم هم افتضاح پایینه
فقط خرما و کشمش این چیزا میخورم
اگه خیلی احساس کنم حالم بده شیرینی میخورم
۶۷ بودم

نگم بهتره البته زایمان کردم و بعد مصرف قند م بالاس خیلی یعنی شاید تو طول روز چای زیاد بخورم لا ۱۵ تا حبه قند

چندکیلویی

سوال های مرتبط

مامان محمدامین مامان محمدامین ۳ سالگی
سلام دوستان اگر کسی تجربه مشابه داره لطفا راهنمایی کنه....
من پسر بزرگم فوق العاده باهوش ودرسخون وبه شدت منظم هست ولی خیلی درونگراست. یه جوریه که فقط وقتی ازش چیزی میپرسی جواب میده اونم با بله ونه... مثلا اگر تو مدرسه جشن یا اردو باشه من ازطریق کانال مدرسه متوجه میشم اصلا درموردش صحبت نمیکنه حتی ازش میپرسم اردو چه طور بود فقط میگه خوب بود. اصلا اهل تعریف کردن نیست. خیلی باکسی دوست نمیشه.
برعکسش پسر دومم فوق العاده فوق العاده برونگراست خیلی راحت باهمه قاطی میشه اونقدرعجیب حرف میزنه خودمم میمونم، خیلی میتونه همه رو جذب کنه حالا مشکلم اینجاست که هر جا میریم همه میگن دومیه خیلی بهتر از اولیه یا حرفایی که همش دومیه را بهتر نشون میده یا بیشتر تحویلش میگیرن براش چیز میخرن اونم جلو پسر بزرگم واقعا اعصاب من خورد میشه. باعث شده پسر بزرگم از برادرش بدش بیاد همیشه میگه کاش امین بمیره یا من از این خونه میرم. دائم دعوا میکنن هرچقدر خوبیاشو جلو همه بزرگ میکنم میگم درسش خوبه و... فایده نداره. واقعا هم پسر خوبیه خیلی درکش بالاست. احساس کم بودن میکنه نسبت به برادر کوچکترش درصورتی که خیلی توانمندتره. به نظرتون من با این وضع چی کارکنم اعصابم نمیکشه از دعواهاشون. بامشاوره صحبت کردم میگه درونگراست باید بپذیرید ولی اطرافیانمون نمیپذرین انگار حتی پدرمادر خودمم میگن دومیه یه چیزی میشه نمیدونم چرا اینجوری میگن و فکر میکنن