۵ اشتباه رایج که عزت‌نفس بچه‌هارو نابود می‌کنه!

خیلی وقتا خودمون بدون اینکه حواسمون باشه، عزت‌نفس بچه‌مونو کم می‌کنیم. ببین این ۵ مورد رو تا حالا انجام دادی یا نه؟

❌ ۱. مقایسه کردن
🔹 «ببین دخترخاله‌ت چقدر زرنگه، تو چرا اینطوری نیستی؟»
🔹 این جمله یعنی: «تو به اندازه‌ی بقیه خوب نیستی!»

❌ ۲. سخت‌گیری زیاد
🔹 «تو همیشه باید بهترین باشی!»
🔹 این جمله باعث می‌شه بچه فکر کنه اگه اشتباه کنه، دیگه ارزش نداره.

❌ ۳. مسخره کردن یا سرزنش کردن
🔹 «آخه اینم نقاشیه؟ دست چپم از تو بهتر می‌کشه!»
🔹 این جمله‌ها عزت‌نفس بچه رو له می‌کنه.

❌ ۴. نادیده گرفتن احساساتش
🔹 «گریه نکن، چیز مهمی نیست!»
🔹 این باعث می‌شه بچه فکر کنه احساساتش مهم نیست و نباید درباره‌شون حرف بزنه.

❌ ۵. انجام دادن همه‌ی کارها به‌جای بچه
🔹 «برو کنار، خودم زودتر انجام می‌دم!»
🔹 این جمله یعنی: «تو نمی‌تونی!» و باعث می‌شه بچه حس بی‌عرضگی پیدا کنه.

💡 کدوم یکی از اینا رو تا حالا گفتی؟ یا کدومش رو تو رفتار بقیه دیدی؟ برامون بنویس!

۲ پاسخ

👍👍👍👍🙏

خداروشکر هیچ کدوم

سوال های مرتبط

مامان زندگیم ایلیا❤ مامان زندگیم ایلیا❤ ۴ سالگی
جملاتی که والدین به کار می‌برند و می‌تواند در کودکان حس شرم و گناه ناسالم ایجاد کند، معمولاً باعث می‌شود کودک به جای احساس مسئولیت، خودش را ذاتاً “بد” یا “ناکافی” ببیند. اینجا چند نمونه از این جملات آورده شده:

جملات مقصرکننده (ایجاد گناه):
1. “ببین چقدر منو ناراحت کردی!”
کودک فکر می‌کند مسئول تمام احساسات والدین است.

2. “اگه نبودم، نمی‌دونم چطور می‌خواستید زندگی کنید!”
این جمله باعث احساس بدهکاری عاطفی می‌شود.

3. “به خاطر تو این‌قدر زحمت کشیدم، ولی تو هیچ‌وقت قدر نمی‌دونی!”
کودک احساس می‌کند کافی نیست، حتی اگر تلاش کند.

4. “تو همیشه مشکل درست می‌کنی!”
کودک باور می‌کند که ذاتاً اشتباه‌کار است.

جملات شرم‌آور (ایجاد شرم):

1. “آبرومونو بردی!”
کودک حس می‌کند ارزش او وابسته به نظر دیگران است.

2. “چرا مثل بقیه بچه‌ها نیستی؟”
این جمله مستقیماً اعتماد به نفس کودک را هدف می‌گیرد.

3. “دیگه ازت ناامید شدم!”
باعث می‌شود کودک فکر کند هیچ راهی برای جبران ندارد.

4. “از دست تو خسته شدم!”
این جمله به کودک القا می‌کند که وجودش بار اضافی است.

جملات تحقیرآمیز:

1. “مگه عقل نداری؟”
این جمله حس شرم عمیق و شک به توانایی‌های خود ایجاد می‌کند.

2. “تو به هیچ دردی نمی‌خوری!”
این جمله حس بی‌ارزشی را در کودک نهادینه می‌کند.

3. “بچه‌های مردم رو ببین، بعد خودتو ببین!”
مقایسه باعث کاهش عزت‌نفس و احساس ناکافی بودن می‌شود.

اثرات این جملات:

• کودک به جای یادگیری مسئولیت‌پذیری سالم، حس می‌کند که ذاتاً “بد” یا “ناقص” است.
• این احساس می‌تواند در بزرگسالی به مشکلاتی مثل خودشیفتگی دفاعی، اعتمادبه‌نفس پایین، یا حتی اضطراب و افسردگی منجر شود.
مامان زندگیم ایلیا❤ مامان زندگیم ایلیا❤ ۴ سالگی
❌ نمونه هایی از پرتکرارترین آسیب های دوران کودکی در اتاق درمان:

1⃣ من نمیتونم وجود احساساتی مثل خشم و غم رو بپذیرم و یا در موردشون صحبت کنم چون توی خانواده ما صحبت از این احساسات ممنوع بود و انکار میشد .
2⃣ هیچوقت نمی تونم قاطعانه حرفم رو بزنم آخه هر وقت میخواستم چیزی بگم والدینم واکنش منفی نشون دادن و ساکتم کردن.
3⃣ من همیشه فکر میکنم همسرم قراره ترکم کنه ، یادم میاد هر بار اشتباهی ازم سر میزد مادرم منو تهدید به ترک می‌کرد.
4⃣ می دونم خودم رو با دیگران مقایسه میکنم و احساس میکنم ازشون عقبم،چون والدینم همیشه منو با دیگران مقایسه میکردن و میگفتن اونا از تو بهترن .
5⃣ من خیلی خجالتی ام و نمی تونم توی جمع حرف بزنم ،دلیلش اینکه تو بچگی همیشه خجالتی بودنم رو بعنوان صفت مثبت تقویت کردن و میگفتن به به ! چه بچه خوب و آرومی.
6⃣ من اغلب کارهام رو نصفه نیمه رها میکنم ،آخه بچه که بودم والدینم نمیذاشتن کاری که شروع کردم رو خودم تموم کنم ،همیشه وسط کار از من میگرفتن و خودشون انجام میدادن.

✅ برخی از مشکلاتی که در بزرگسالی تجربه میکنیم ،ریشه شون به تجارب دردناک کودکیمون می رسه .
درسته که کنترلی روی گذشته نداریم اما امروز با آگاهی میتونیم در راستای بهبود قدم برداریم.
مامان زندگیم ایلیا❤ مامان زندگیم ایلیا❤ ۴ سالگی
❓کودکت توی فروشگاه زیاد گریه می‌کنه؟

🔹گریه کردن کودک در فروشگاه معمولاً واکنشی به ناامیدی و عدم دریافت چیزی است که می‌خواهد. این رفتار در کودکان خردسال طبیعی است، چون هنوز مهارت‌های تنظیم احساسات و پذیرش محدودیت‌ها را یاد نگرفته‌اند.

برای مدیریت این موقعیت👇🏻

🔺آماده‌سازی قبل از خرید:
قبل از ورود به فروشگاه، قوانین را به کودک توضیح دهید. مثلاً بگویید: "امروز فقط برای خرید خوراکی‌های ضروری آمده‌ایم."

🔺حواس‌پرتی:
در طول خرید، کودک را سرگرم کنید؛ می‌توانید از او بخواهید در پیدا کردن اقلام کمک کند.

🔺ثبات در رفتار:
اگر تصمیم گرفتید چیزی نخرید، پای حرفتان بایستید. کودک باید یاد بگیرد که گریه کردن تأثیری در تصمیم شما ندارد.

🔺از ارائه توضیحات بیشتر و قانع کردن کودک بپرهیزید:
وقتی کودک هیجانی شده است سعی در قانع کردن او پافشاری و رفتارهای مقاومتی کودک را افزایش می دهد چرا که وقتی به کودک توضیح بیشتر می دهید به نوعی به رفتارهای پرخاشگرانه او توجه مثبت نشان داده اید که باعث می شود کودک فکر کند با اصرار بیشتر به نتیجه برسد. بنابراین فقط به او بگویید نمی تونیم اینو بخریم.

🔺آرامش خود را حفظ کنید و به کودک توضیح دهید:
"می‌دانم ناراحتی، اما الان نمی‌توانیم این را بخریم."

🔺تشویق رفتار خوب:
اگر کودک در خرید بعدی همکاری کرد، او را تشویق کنید و قدردانی نشان دهید.

با این روش‌ها، به مرور کودک می‌آموزد که چگونه احساساتش را بهتر مدیریت کند و رفتار مناسب‌تری در این موقعیت‌ها نشان دهد.
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامانا توروخدا واسه یه دقیقه که شده خودتون رو بزارید جای من با بچه ای که دوروز دیگه ۴ سال و ۴ ماهش تموم میشه و دیگه ماشالله بزرگ شده و خوب هما چیزو می فهمه باید چی کار کرد با خدا دیگه خسته شدم بریدم ماهلین نشسته بود یه لحظه بلند شد دیگه تا کله اش پی پی کرده تو خورش اینقدر کرده بود که رسیده بود به کمرش و تا نزدیک گردنش پر از پی پی تمام لباساش و زندگی من از پی پی یکی شده بود خیلی عصبانی شدم بردمش تو حمام لختش کردم و شستمش‌ و دوتا هم محکم زدم رو بدنش و حسابی دعواش کردم آخه چقدر این وضعو تحمل کنه بچه ی ۲ ساله اگه بود تا الان یاد گرفته بود به مامانش جیش و پی پیشو بگه مشاوره هم بردمش میگه افتاده رو دور لجبازی باید صبور باشی و هیحی نگی آخه لجبازی تا کی تا کجا الان تو مهدشون به مربیش تا دلوین میخوادبره دستشویی میگه منم جیش دارم ولی به من نمیگه پی پی رو هم کلا نمیگه می دونم تاپیکم تکراریه ولی به خدا دیگه خسته شدم دیگه هیچ روشی هم جوابگو نیست رو این بچه چقدر صبورباشم و هیحی نگم اگه همچنان ادامه داشت چی اگه تا کلاس اول خواست این کارشو ادامه بده چی ؟؟از دیروز پیش همون مشاوره مهدشون می برمش رفتاردرمانی به امید اینکه خوب بشه اونجا هم خانومه گفت دقت و تمرکزشم خیلی پایینه و زود از یه جیزی خستا میشه میزاره کنار با مربی مهدشم و منم همین جوره همه رو خسته کردا دیگه این بچه 😭😭😭😭آخه یه بچه اینقدر باید خنگ باشه بابا دستم دیگه تا آرنج رفته تو گوهههه من با کارهای این بچه چطور فرشامو بدم بشورن واسه عید😫😥
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا من امروز پیش مشاور بچه ها تو مهدشون بودم می گفت فقط به آپوزش اینجا اکتفا نکن خودتم تو خونه با بچه ها کار کن گفت به خصوص کتاب های حواستو جمع کن از همش بهتره باهاشون کار کن گفت باید از الان به فکر سنجش به ورود به مدرسشون باشی گفت من شاگردی داشتم که رد شده تو سنجش هیچی بلد نبوده خواستم اینا به بعضی از مامانای اینجا بگم که بچه هاشون نه مهد میرن نه پیش ۱ و نه حتی کلاسی یا تو خونه هم اصلا باهاشون کار نمی کنند اینا خیلی خیلی مهمه می گفت یکی از تستهاشون نسبت های فامیلیه مثلا خواهر بابات کی تو میشه ؟؟اعداد رو بتونه از ۱ تا ۱۰ هم بنویسه هم بگه هم برعکس هم بتونه بگه حیوونارو اهلی و وحشی و غذاشون و پرنده ها هپه رو کامل باید بلد باشن اشکال هندسی و خیلی چیزای دیگه البته من که خیلی راضی ام نوشتم پیش ۱ الان بچه هام رنگارو کامل بلدن البته بیشترشو خودم یادشون دادم از ۱ تا ۵ می تونند بشمارنو حیوونا و غذاهاشون رو هم کامل بلدن اشکال هندسی و دوسه تا شعر فقط نسبت ها باهاشون کار نکردم که باید یادشون بدم مفهوم های سنگین و سبک و لاغر و چاق و دست چپ و راست اینا رو هم باید بلد باشن بچه های منم کامل بلدن ببین مشاورشون به من گفت فقط به آموزش اینجا اکتفا نکن با اینکه من تو خونه هم روزی یکی دوساعت باهاشون کار می کنم ولی خواستم به شماها هم بگم از الان با بچه هاتون کار کنید تو سنجش دچار مشکل نشید
مامان ماهان مامان ماهان ۴ سالگی
عزیزان اگر کسی در این مورد تجربه ای داره، لطفا راهنمایی کنه، پسرم یه مدتی هست خیلییی عصبی وپرخاشگر شده، مثلا داره بازی میکنه اگر چرخ ماشینش افتاد با حالت عصبانیت، دندانهاش رو به هم فشار میده وداد میزنه وچند بار اون ماشین رو به مبل یا دیوار میزنه، یا اگر بخواد کاری کنه که نخوام اجازه بدم، با عصبانیت میاد سمتم ودستم رو چنگ میندازه یا چیزی دم دستش باشه پرتاب میکنه
این رفتارش باعث شده، فکرم درگیرش باشه، که پسری که اینقدر آروم بوده به این سن چرا عصبانی وپرخاشگر شده، خودم گفتم شاید آهن بدنش کم شده، شربت ویتامین گرفتم، نصف شیشه رو تا الان خورده ولی بی تاثیر بوده
بخوام بگم، الگوی این مدلی هم نداشته، خودم خیلی ارومم، شوهرم هم عصبانی بشه این رفتارها رو نداره که بگم براش الگو شده،این روهم بگم خودم مربی مهدم، توی مهد خودم ولی سر یه کلاس دیگه میره، بچه های کلاسش ومعلمش هم آروم هستن، مثلا جدیدا اخر کلاس حدود ده دقیقه آخر میاد سرکلاس من تا میاد، میره سمت یکی از بچه ها با عصبانیت، دندونش رو رو هم فشار میده وبهشون چنگ میندازه، این موضوع خیلی برام دردسرساز شده و واقعا کم آوردم
اگر تجربه ای دارید راهنمایی کنید
نمیدونم به خاطر سنش هست یا اینکه شرایط کاری من پرخاشگرش کرده یا اینکه واقعا کمبود ویتامینی توی بدنش هست، یا اینکه این پرخاشگریش بعد دوره بیماریش بوده که ویروس گرفته، میگم شاید اون ویروس روی سیستم عصبی اش تاثیر گذاشته 😔😔😔