گلم از مامان یزدان خبرنداری؟
من تو عروسی داداشم پسرم ۶ ماهش بود مادرشوهرم ساعت ۱۱صبح اومد برد با خودش تاااا آخر شب😅 گفت همین یه دونه داداشو داری برو عشق کن😂😂
منم یباربردمش اولش خوب بود وسطا دیگه دهنموسرویس کرد همش سرپابودم نفهمیدم چطوراصن شام خوردم همونجوری گذاشتم اوندم
همین بلا سر منم اومد
منم کفر گفتم دیگه
وای منم یه بار پسرم ۶ماهش بود بردم عروسی اینقد گریه میکرد و میترسید از سر وصدا و تاریکی و صدا اهنگ و جیغ فقط همش دعوا میکردم که به شوهرم بیا منو ببر. خودمم شیر نداشتم اونجا با سرنگ بش شیر میدادم که اونم نمیخورد. با اینکه تو خونه آهنگم همیشه میزارم مطمئنم الانم ببرمش عروسی بازم گریه میکنه چون خیلی میترسه از جاروبرقی صدا موتور
خوب میشه صبور باش دختر منم اینجوری بود چند بار بردم الان دوس داره بره وسط قر بده
خوب سروصدا و شلوغی اذیتشون میکنه کم کم عادتش بده تو خونه اهنگ بزار ک عادت کنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.