۳ پاسخ

تو همه بارداری ها مشکل وجود دارد. منم دوقلو باردار بودم از وقتی فهمیدم همین طور مشکل رو مشکل تا یکی از دوقلو ها رشد نکرد ۱ هفته شب روزم اشک بود انگار دنیا سرم خراب شده بود . تنها کسی که تونست نجاتم بده خودم بودم سپردم به بالای اون صلاح بهتر میدون . خدا خودش بچه رو داد خودشم نگه میداره . پس چرا غصه . توکل کن به بالای

الان اکثرا همه دلشون به بچه هاشون خوشه بلاخره همه گرفتاری و مشکلات دارن
سعی کن به اون روزنه نور تو زندگیت فکر کنی و اهمیت بدی
توکل کن به خدا ان شاالله حل میشه

منم مثل شما هستم عزیزم و این فکرها که گفتی همش با خودم تکرار میکنم....
ان شاالله نی نیت رو سالم بغل بگیری🤍

سوال های مرتبط

مامان فرفری ۱سال مامان فرفری ۱سال هفته سی‌وسوم بارداری
مامانا من خیلی استرس برای زایمان دارم همش فکرای منفی میاد سراغم کلا امیدم کمه چون سر پسرم خیلی تو بیمارستان اذیتم کردن بچم که به دنیا اومد صدای گریشو نشنیدم،زیر دس یه مشت دکتر بی ملاحظه ای بودم اول که اومدن بردنم تو اتاق عمل دلم گرم بود به دکتر خودم گفتم وای توروخدا منو بی حس کنید بعد بهم سوند وصل کنید دکترم همش باشوخی گفت از تو بعید بخواب یه دقیقه میشه اون همکاراشم که مثل گ ا و ریختن سرم اینقدر سوند درد داشتم که سزارینم نداشت پر از استرس بودم خیلی زیاد بعد رسید به کمر بی حس کردن که اونم کمرم به َشدت درد گرفتم اینقدر حالم بد بود که بهم کمی بیهوشی دادن تا از استرسم کم بشه بچم که دنیا اومد همش میگفتن درست نفسش نمیاد بی حال راستشو بگو چیزی دارو مصرف کردی تو بارداریت من پر از ناراحتی بودم که ایا بچم چطوره مشکل داره نداره دیگه بردن بچمو دیگه ندیدمش بعد که بردنم تو اتاقم بعد از سه ساعا معطلی خانواده هارو دیدم که هرکدوم یه حالی دارن منتوجه شدم که بچم شکاف کام داره یک ماه کامل بچمو الکی الکی تو بیمارستان نگه داشتن من با بخیه چقدر راه بیمارستانو رفتمو اودم خیلی سختی کشیدم همش الان میترسم که خدایاا بهم رحم کن این بچم دیگه سالم باشه مشکلب نباشه منم بچمو بگیرم بغلم بچم تو بیمارستان روتتت کنارم باشه نه ازم جداش کنن ببرنش من تو حاملگی اولم خیلی درد کشیدم خدا خودش بهم رحم کنه این یکی دیگه همه چیزش خوب باشه چون واقعا گناه دارم منم ادمم دلم میخواد بفهمم یه چیزی از بچم تو روخدا از ته دلتون برام دعا کنید خدا به ابروی شما نگاهی بهم بکنه 😔😔