تا حالا دردودل نکردم اینجا یعنی همیشه نوشتما ولی یا پاک کردم یا تا گذاشتم پشیمون شدم و بازم پاک کردم.از اون موقع که بچم به دنیا اومد اولش که گفتن بیضیش نزول پیدا نکرده لبخند رو لبمون نیومده خشک شد بعد بخاطر زردی چندروز رفت زیر دستگاه هنوز زردی تموم نشده ده روز بخاطر سرماخوردگی بیمارستان بستری شد بعد اون نمیتونست یک هفته تمام شب و روز بخوابه بردم دکتر گفت آلرژی به پروتئین گاوی داره یک سال طول کشید تا خوب شه بعد یه مدت تا مریض میشد بینیش یه مدت طولانی کیپ بود بازم گفتن الرژیه .درسته خیلی اذیت شدم تو این دوسال بخاطرش خودمو محدود کردم از مسافرت تفریح مهمونی گذشتم در حدی که همه میگفتن مثل تو مادر ندیدم .۶.۷ماه بخاطرش لب به لبنیات تموم محصولات گاوی نزدم حتی دریغ از یه بیسکوئیت ولی اطلا پشیمون نیستم چون وظیفه مادریمو انجام دادم فقط الان دلم واسه بچم میسوزه که هرچی میخوره باید بهش آلرژی داشته باشه یا بدنش بریزه بیرون یا بینیش کیپ شه‌ فقط بچم گناه داره تا این متن رو بنویسم از اول تا آخرش گریه کردم اونم بخاطر بچم.سرتون رو درد آوردم الآنم دلم پر شد گفتم یجا بنویسم چون الآنم باز بدنش آلرژی نشون داده

۱۳ پاسخ

سلام ان شاالله ک خیلی زود خوب بشه اقازاده ت
بنظرم ی دکتر طب سنتی خوب پیدا کن ی بار ببر نشون بده اگ دکتر خوبی باشه قشنگ میفهمه مشکلش چیه و میگه چی براش خوبه چی نخوره و اینا
براش حمد شفا میخونم عزیزم
خدا همینطور ک توان و ظرفیتش رو بهت داده ان شاالله ک بیشترش کنه ...

عزیزم پسر منم آلرژی داشت الان خیلی بهتره نگران نباش بهتر میشه باز خدارو شکر که بچه سالم داریم من بیمارستان کار میکنم چیزای بدی میبینم بخدا سرما خوردگی و زردی و آلرژی چیزای وحشتناکی نیستن بهت بگم منم از بیسکوییت و کیک و ماکارونی و انواع و اقسام غذا ها زدم ۱۲ کیلو کم کردم پس سختی هایش و میدونم ولی بینیش کیپ شدن قطره استریل چشمی بریز ربطی به آلرژی نداره نگران بشی

کاملا درکت میکنم منم دقیقا ۲ ساله خیلی اذیت شدم چ روزا و چ شبای سختی رو گذروندم از همه چی گذشتم شاید چند روز میشد حتی تو اینه خودمم ندیدم ولی پشیمون نیستم از زحمتی ک‌کشیدم خدارو شکر میکنم

پیرم. هزار برابر اینا که نوشتی. مشکل. داشت. از هر چی. بگیر داشت. از. ۵. سالگی. خدا رو. شکر. همه مشکلاتش. ححل شد. الانم ۶.۵. سالشه. یه اقاییه واس. خودش

دختر من الان ۷سالشه بچه که بود از نوزادی تا دقیق نمیدونم چند سالگی شبا خواب نداشت یعنی من نشسته خوابم می‌برد خدا نکنه مریض میشد تب بالا که با هیچی کنترل نمیشه ۱سال و۱۰ماهش بود تشنج کرد چقدر انموقع ها من افسردگی گرفتم خدارو شکر تکرار نشد ولی همین که تب میکنه من جونم در میاد تا تبش کنترل شه الان کلاس اوله اوایل که میرفت مدرسه یا تو کلاس میخابید یا معلم بش میگف کتابتو دربیار الکی میگف نیاوردم تا چند روز پیش که آزمون داشت ازمونشم مثه آب خوردن معلمش عکس ازمونشو فرستاد که ننوشته بوده دلیلشم که ازش میپرسم میگه حال نداشتم دیگه چقدر نصیحت الان داره خوب میشه منم سر دخترم خیلی سختی کشیدم سنی هم نداشتم ۲۰سالم بود همیشه میگم خداروشکر گذشت شما هم نگران نباش میگذره بعدا یاد این روزا میفتی میگی چقدر قوی بودم

دختر منم حساسیت به پروتئین گاوی داره از بدو تولد تاحالا درگیرشه دختر من که حساسیتش ژنتیکی هم هس چی بگم جفتش باهم قاطی شده اذیته همش پوستش میریزه بیرون یا ببخشیدا پیپیش خونی میشه بچه ن دیگه بزرگ میشن انشالله خوب میشه من ک دکتر بردم گفتن چون ژنتیکی هم هس ممکنه تو بزرگسالی هم بدنش کهیر بزنه منم مث شما غصه میخورم همش میگم فردا روز بزرگ میشه پیش دوستاش خجالت میکشه بخاطر زخمای روتنش

انشالله خوب میشه زود. واقعا آلرژی و رفلاکس خیلی سخته. خدا کمکت کنه عزیزم

الهی عزیزم تو مادر نیستی فرشته ای بخدا ان شاءالله آلرژی بچتم ب مرور زمان از بین میره ناامید نباش

یه چیزی نذر کن خوب بشه از ته دلت از حضرت زهرا بخواه درست میشه ان شالله چون خودمم تو این حالی ک گفتی بودم و قشنگ میفهمم

بهترین مادری هستی که امیرعلی میتونست داشته باشه🩷خدا قوت

نمیگم درکت میکنم ولی منم خیلی اذیت شدم و تنهایی همه ی مسئولیت دخترم گردنم بود دختر منم حساسیت ب پروتئین گاوی داشت و رفلاکس داشت تا ۱۸ ماهگی ی خواب راحت نداشت تو شهر غریب تک و تنها با همه سختی هاش داره میگذره و گاهی از شدت فشار روانی ک تحمل میکنم تو حمام /دستشویی/ موقع ظرف شستن یا حتی بازی با دخترم اشکام سرازیر میشه ولی لبخندش رو ب دنیا نمیدم تا اینجاش گذشت بقیه ش هم میگذره ایشالله نتیجه زحمت هامونو ببینیم خستگی از تنمون در بره
اینا رو گفتم بدونی تنها نیستی
حق داری گریه کنی ولی این بچه ها رو ما آوردیم ب این دنیا پس براشون هم باید بجنگیم

عزیزم حق داری
ولی منم تو اقوام مثل بچه شما دیدم که خداروشکر از ۲ونیم‌سالگی خیلی خیلی بهتر شد آلرژیش

عزیزم .بگردم چقدر سخت .تو مادر نیستی فرشته ای .انشالله گل پسرت آلرژیش خوب بشه وسختی هات به خوشی تبدیل بشه عزیزم 😍

سوال های مرتبط

مامان فرزند صالح مامان فرزند صالح ۳ سالگی
سلام مجدد و شب بخیر دخترا
امروز چکاپ دوسالگی صالح بود با دکتر
یه چند روز زودتر البته
برا کنترل برده بودم
اومدم اینجا بگم اگر سوالی چیزی بود بعضی از مامانا پزشک صالح رو میشناسن در خدمتم
با این داروها امروز اومدیم خونه
مولتی قطع شد به جاش زینک پلاس شروع کردن
گفتن آهن رو یک روز در میون بدم از این به بعد ( صالح کم خونی نداره )
براش شربت امگا شروع کرد گفتم بخاطر حرف زدن که نیست چون صالح حدودا ثبت کردم صد و بیست تا کلمه رو متوجه میشه و تا حدودی میگه
گفت نه بخاطر هوش هست و رشد الان یه دوره باید بگیره ..
ایمیونس رو خودم گفتم که مینویسی ؟گفت پشت هم نباید بخوره گفتم نه دوماهه ندادم گفت یه دوره هم بده پس
و مورد آخر در مورد. اسپری کلداماریس هست. دکتر چون خیلی اعتقادی نداره به این اسپری و میگه بیشتر جنبه تبلیغاتی داره ولی یه دوره ضرر نداره اون موقع که داد من هرجا جمع رفتیم و اومدیم زدم خودم سه بار مریض شدم الحمدلله صالح نه
بخاطر همین گفتم اینم هم بنویس تلقینه هرچیه حس میکنم. جلو بیماری یا پیشرفت اونو میگیره گفت باشه بزن بد نیست
و خلاصه اهان
ویتامین د رو هم هفته ای یه سی سی گفتن بدم گفتم تا کی که گفتن همیشه باید بخوره سه شیشه نوشتم تا ویزیت بعدی
خلاصه اینطوری 😊😊پر حرفی شد ولی جهت راهنمایی بود
مامان آقا سبحان مامان آقا سبحان ۲ سالگی
مامان برف کوچولو مامان برف کوچولو ۲ سالگی
خانما دیدم خیلیا درگیر از شیر گرفتن هستن گفتم تجربمو بگم شاید به دردتون خورد.
من دخترم به شدت وابسته شیرمادر بود و جز زیر سینه جور دیگه نمیخوابید.
من با این روش رفتم که چهار روز اول شیر روز رو قطع کردم و چهار روز اول چون خیلیم مهمونی بودم سرش گرم بود اذیت نمیشد خیلیم تو روز شیر نمیخورد البته....
۴روز دوم شیر موقع خواب بعدازظهرشو قطع کردم که فکر میکردم سخت باشه چون بدون سینه نمیخوابید.کاری که کردم این بود هر روز خسته اش میکردم.یه روز رفتیم خانه بازی دوروز پارک و خلاصه خستش کردم که بخوابه..اصلا رو پا خوابیدن بلد نبود و موقع خواب یه کم غر میزد و من اهنگ میذاشتم و یک ساعتی طول میداد تا بخوابه حتی یه روز خسته نبود کلا نخوابید منم مجبورش نکردم.....بعد سه روز سوم شیر موقع خواب شب رو قطع کردم فکر میکردم خیلی سخت باشه ولی اصلا سخت نبود فقط دوتا کتاب جدید گرفتم واسش و سعی میکردم تا بی تاب میشه یا اونا سرگرمش کنم.خونرو تاریک میکردیم و لالایی میذاشتم تا خوابش ببره خودش.رو پا کلا دوست نداره یه کم ماساژش میدادم یه کم بغلم میکرد بعد انقدر غلت میرد تا بخوابه و ساعت خوابش به هم ریخت اما اذیتش نکردم که فشار بهش نیاد و تو چهار روز سوم که شیر موقع تو خواب بیدار شدن هم قطع کردم... روز اول یه بار بیدار شد خیلیییی اذیت کرد گریه کرد همسرم بغلش کرد ماساژش داد من جلوش نیومدم خیلی....بار دوم بیدار شد اب دادم خوابید....دیشب هم که شب دوم بود کلا خودش بیدار نشد....کلا وقتی شیر رو کم کنید درخواست شیر هم کم میشه....
بعد من یک عالمه شیر های طعم دار پاکتی و دنت نوشیدنی و ایمیوه و چندتا خوراکی که دوست داره خریدم که بی تابی کرد بدم بهش اما خب دختر من کلا شیر پاستوریزه عادت نداره خیلی نخورد
بقیه اش پایین
مامان reza مامان reza ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من همون اول سینه سمت چپم از سینه سمت راستم کمتر شیر داشت برا همین اول اونی که کمتر شیر داشتو قطع کردم دقیق 10محرم بود که ی سینمو بهش ندادم پسرم دقیق 1سالو 9ماه داشت بعدش کم کم تو طول روز قطع کرم یعنی تا چند روز صبح که بیدار میشد بهش شیر میدادم تو طول شبم شیر بهش میدادم صبح که بیدار میشد شیر بهش میدادم تا 12ظهر و بعدش موقع خواب که ساعت 2ونیم 3میشد باز شیر می‌خورد تا چند روز همین روش و انجام دادم بعدش ظهر که از خواب بیدار میشد بهش شیر نمی‌دادم تا شب یا موقع خواب همونجوری ادامه دادم تا شد صبح که از خواب بلند میشد و ظهر که می‌خوابید و شب موقع خواب شیر نصف شبم مثلا طول شب اگه دوبار یا سه بار بلند میشد بهش شیر میدادم بعد شیر صبح قطع کردم تا چند روز بعد شیر ظهر که می‌خوابید بعد شیر شب که می‌خوابید دگه با شیر پاستوریزه کیک تخم مرغ .گردو بادم پسته آسیاب میکرم طول روز یا شب موقع خواب بهش میدادم براش لالایی میزاشتم یا با ی چیزی سرگرمش میکرم مثلا ی پاکن براش گرفتم اونو خیلی دوست داشت تو دستش می‌گرفت باهاش سرگرم بود تا می‌خوابید چون وابسته به شیر شب بود فقط با شیر می‌خوابید اینم بگم طول شیردهی بعضی وقتا که میدونستم گیجه همین که بهش شیر میدادم چشماشو که می‌بست فوری سینمو در می‌آوردم میزاشتم رو بالشت کنارش میخوابیدم تا بخوابه