۱۴ پاسخ

ه چ بیشوره

اره همینطوره

شوهر من
میگ از صبح تاشب سرکارم
شبم بیام وایسم براتو بچه داری🤨🤨
انگارفقط بچه منه

خدا لعنتشون کنه فقط
الهی ک ب زمین گرم بخورن

من شوهرم ۵دقیقه میگیرش بیشترازاون صداش درمیاد منم نمیدونم بایدچکارکرد واقعا

من نتونستم کاری کنم ننه بابای عوضیش باید اینارو بش یاد بدن چون میبینن و هیچی نمیگن ولی من راضی نیستم و همیشع پیشه خدا گله میکنم همین از دستم برمیاد بالاخره پسرم بزرگ میشه و من این روزارو هیچوقت فراموش نمیکنم
چون پیرزن ۸۰ساله کمرم خم شده چشام گود افتاده لاغر شدم صورتم پژمرذست تا صب بچم شیر میخوره از بیخابی مث شمع دارم اب میشم فقط ب مردن فک میکنم تااین حد داغونم

اره اره ارههه منننن
عاشق بچمما ولی هرروز میگم کاش بچه دار نمیشدم کاشششش از زندگی سیرم کرده بخدا

شوهر من اگه خونه باشه نگه میداره من خدایی ولی شبا نه اصلا ..
مگه پدرش نیس !!!فقط بچه ی توئه

شوهرمنم بگم نگه دارظرف میشورم نگه نمیداره فحش میده

بگو از خونه بابام نیاوردم ک
گرده افشانی هم نکردم توام دخیل بودی توش

مگه از خونه بابام آوردم ..همینکه از سرکار میاد میدم بغلش به کارام میرسم میدونه خسته و خشمگینم پاچشو میگیرم اصلا نمیگه بچه اذیت میکنه بیا بگیرش از اول چطور عادتش بدی همونه تا یه ماه پیش اگه خونه بود مبگفتم دستم بنده پوشکشو بی زحمت عوض کن

خوب بگو انتر گوه مگه بچه یه طرفه هست مگه من تنهایی بچه دارشدم اگه تو نمیخواستی من چه جوری بچه دارمیشودم چطور اگه پای دعوابشه که همچین بچم بچم میکنن که نگو😡😡😡

جرعت دارع نگیرش جرش میدم شاید گریع کنه کمی غر بزنه ولی کمکم میگیرش خداروشکر

من قبل بارداری ب شوهرم گفتم من حوصله بچه داری ندارم گفت تو بیار من خودم نگهش میدارم شب بیداریاش مال من، ببین فقط ۱۰ روز اول نگه داشت کلا دیگ بیخیال شد ، ما اصلا جدا نخابیدیم الان کلا جدا میخابیم دبگ انقد بچه داری سختم بود گفتم مامانم اومد ، منو مامانمو بچه تو ی اتاق میخابیم حتی حاضر نیس ۵ مینم بغلش کنه

سوال های مرتبط