توروخدا اگه کسی تجربه ی مشابهی داره بهم بگه دارم دق میکنم😭😭😭😭😭😭😭😭
بچه ها رو خوابونده بودم کاری داشتم طبقه ی بالا .همیشه در رو پشت سرم میبندم اما چندروز پیش که رفته بودم بالا موقع برگشت خواستم در رو باز کنم گیر کرد باز نمیشد .از این درای ضد سرقت.خیلی ترسیدم اونروز که بچه هام تنها میمونن میترسن.
حالا امروز وقتی خواستم در و ببندم تو دلم گفتم اونا که خوابن یوقت در بازم گیر کنه مثل اونروز.ولش در و نمیبندم زود برمیگردم خب.
نگو همون لحظه بچه ها بیدار شدن و اومدن راهرو. اصلا صدایی نمیکردن که متوجه شم.فقط یه لحظه صدای افتادن و گریه ی پسرمو شنیدم😭😭😭😭😭😭😭😭😭از هشت تا پله افتاده😭😭😭😭😭😭😭خدا منو بکشه .
حتی نمیدونم چجوری افتاده .آیا از همون پله ی‌اول افتاده یا چندتا پله اومده بعد افتاده. اما پسرم اصلا پایین رفتن از پله یا مبل و تخت رو بلد نیست😭😭😭😭😭صددرصد از همون پله اول افتاده.
هیچ جاش زخم نیست.صورتش کبود نیست.استفراغ نکرده .بهش غذا و شیر دادم خورد .هوشیار بود تا دو ساعت.الان خوابوندمش.
همون موقع که‌افتاد زنگ زدم همسرم اومد‌ با گریه جریان و گفتم. گفتم ببریم سیتی اسکن بگیریم از سرش گفت نه هوشیاره خداروشکر علایمش نرماله.
طوری نشده.
رفت سر کار.
اما من چندساعته گریه م بند نمیاد.
اگه زبونم لال طوری شده باشه خودمو میکشم😭😭😭
توروخدا بچه ی هیچکدومتون از پله ها نیوفتاده؟

۱۲ پاسخ

عزیزم هیچی نمیشه نگران نباش یه صدقه بده
اگر چیزی بود که میترسوندت یه زنگ به اورژانس بزن اونا راهنماییت میکنن من پسرم یبار افتاد زمین از دماغش خون اومد زنگ زدم به اورژانس راهنماییم کردن بعد متوجه شدم دماغش زخم شده و چیزی نبوده شما ام زنگ بزن راهنماییت کنن

آخ بگردم گلم بمیرم الهی متاسفانه الان خیلی خطرناکه تنهاش و بذاری در هم باز باشه

خداروشکر رفع شده نگران نباش کم مونده یه سالشون بشه محض احتیاط یه سی تی ببرش حتما
انشالله که هیچی نیست

اتفاقا چن روز پیش یه مامانی میگفت تو اشناهاشون بچه ی یکی از پله افتاده سه طبقه بوده
میگفت خیلی مواظب باشین

ولی خداروشکر به خیر گذشته نگران نباش فدات شم 😥

هیچی نیس انشاءالله صدقه هم بنداز

چند ماه پیش دخترم که تازه نشستن یاد گرفته بود پشت پشت افتاد رو سرامیک.خیلی شدید گریه کرد بعد دو ساعت استفراغ کرد شدید.بردمش دکتر علایمشو چک کرد گفت نرماله اصرار کردم سیتی اسکن بگیره ازش گفت برا بچه ی زیر یکسال اشعه ش مضره. فقط سونوگرافی از مغز نوشت خداروشکر سالم بود.
براهمین هرچی اصرار کردم ببریم سیتی اسکن همسرم قبول نکرد گفت علایمش نرماله.اشعه ی سیتی مضره.
حالا من چجوری دلم آروم شه

ایشالا ک چیزی نیست
خودت ناراحت نکن ،دیگه تنهاش نزار اگ کارمهمی داشتی حتما باخودت ببرش

صدقه بزار خدا روشکر خوب

علایمش عادی بود اما بعد یه ساعت و نیم گریه میکرد همش تا خوابوندمش.
نمیدونم خوابش میومد براهمین گریه میکرد یا زبونم لال جاییش درد میکرد😭😭😭😭😭
خدایا هیچوقت خودمو نمیبخشم

خداروشکر همه چیزش عادیه نگران نباش

الهی بگردم چه حالی بهت نشسته
دختر دوستم یک سالش بود از پله ها افتاد حتی سرش سیاه شد موهاشو تراشیدن بردن اسکن هیچیش نشده بود
نترس به خیر گذشته

انشاللع ک چیزی نیست خودت ناراحت نکن اگه دیدی علامی داشت خدایی نکرده ببر بیمارستان چکاپ کنن

نترس پسر عمه من از پله طبقه دوم افتاد طبقه همکف خداروشکر چیزیش نشد

نترس عزیزم اگر عادیه چیزیش نشده یه صدقه بده فقط

سوال های مرتبط

مامان 🌺فاطمه خانم🌺 مامان 🌺فاطمه خانم🌺 ۱ سالگی
مامان عشق جان مامان عشق جان ۱۷ ماهگی
بعد از ی ساعت بازم بچم بیدار نمیشد گفتم طول کشید چرا بیدار نمیشه گفتن پاهاش رو بکش ماساژش بده اما هر کار میکردم ی کم گریه میکرد باز می‌خوابید بعد دوساعت همچنان بیهوش بود ب من گفتن بهش شیر بده گفتم آخه هوشیار نیست چجوری شیرش بدم گفتن نه خوبه فقط خوابه شیرش بده خلاصه ما بچه رو ی کم شیر دادیم نمیتونست زیاد مک بزنه تا اینکه بردنش بخش ولی پرستارهای بخش هم میگفتن نباید میاوردینش چون هوشیار نیست پرستارهای بخش ریکاوری می‌گفتن خوبه فقط خوابه خلاصه تو بخش هم بهش شیر دادم بچه خواب بود

من از شدت خستگی رو پام نمیتونستم وایسم از شدت گریه هم سردرد شدید شدم لبامم از گرسنگی خشک شده بودن حتی اب هم نمیتونستم بخورم از بس ناراحت بودم گفتم ب پرستار ی لحظه حواستون ب بچه من باشه برم ب باباش بگم بیاد من میخوام برم ی قرصی چیزی بخورم گفتن نه ما مسئولیت قبول نمی‌کنیم منم ب همراه اتاق کناری گفتم بچم خوابه تا من برم پیش همسرم و بیام حواستون باشه بنده خدا هم قبول کرد تا من رفتم جلو در نرسیده ب همسرم زنگ زدن برگرد ترسیدم دویدم اومدم تا بچه کلی بالا آورده

از اون لحظه پرستار و خدمه وایسادن قضاوت کردن من چجوری مادری هستی ک بچتو تنها گذاشتی رفتی

اون یکی می‌گفت برات متاسفم اگر بچت خفه میشد میخواستی چیکار کنی

دوباره یکی دیگر می‌گفت همینجوری داری بچه بزرگ می‌کنی من فقط می‌شنیدم و اشک میرختمو بچه بغلم بوسش میکردم فقط گفتم عیب ندارد قضاوتم کنید حق دارید
ادامه تاپیک بعد