مقصرمن بودم پسرم از روی تخت افتاد من داخل آشپزخونه بودم یهو گفت افتاد صدبار گفتم تختو جمع کن گوش نکرد بعد منم بحثم شد بحث خییلی بد بهم گفت بچتو میگیرم برو خونه پدرت اخلاقت درست کن من خییلی بهش حرف بار کردم زدم سیم آخر بعد پسرمم گریه کرد منم ظرف تو ظرفشویی پر اونم گریه شوهرم دست بزن نداره اما یهو بچه رو گرفت گفت دیگه بهت نمیدم خودم بزرگش میکنم بازم دوباره من گفتم نرو جایی خونه مادر شوهرم کنارخونه ماست گفتم بشین باهم حرف بزنیم گفت ن خلاصه با هزارزور راضیش کردم ک بچه رو نبره یکم ک ارو شد گفتم منو با بچه چرا تهدید میکنی چه دختر باش چه پسر بخودت میدم نگهش داری من ن مالی ندارم ن پولی دارم کدازپس هزینش بربیام بگیر مال خودت ابن بچه ام بزرگ بشه یکی میشه مثل خودت من دلمو سنگ میکنم اما بچتو نگه نمیدارم دیگه خودت میدونی
ناراحت نباش تو یک مادری و خسته ولی سعی کن تکرارش نکنی حتی اگ از همسرت ناراحت بودی تو این مواقع سکوت کن برو اتاق درو ببند همسرت خودش اونو بغل میکنه پیش تو لج میکنه..
من پسرم صب بیدار میشه بازی میکنه تا باباش میاد شروع میکنه گریه و فلان
بچه ها از دوسال و نیم به بعد مهد رو خیلی سخت میپذیرن
نمیدونم چرا بچه ها اینجوری شدن
انقدنق نقو
ما حالا خودمون هستیم پسرم خوبه
برعکس همسرم که میاد اینم شروع میکنه نق و بهانه و گریه
منم گاهی اوقات صدامو بلندمیکنم خسته میشیم خب ازصبح باهاشون سروکله میزنیم
پسرمن سمت شوهرمم اصلا نمیره
همش آویزونه خودم
کم میاره آدم🤦🏼♀️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.