۱۳ پاسخ

چه شخصیت داغونی داری
با این رفتارای تو اون به موقعی که میگی که بچه منزوی تو گوشه گیر افسردست که دیگه دلو دماغ بیرون رفتن نداره
معلوم نیست غذا میدی به بچه یا زهرمار

ای خدااااااااا کاااااااااش ی نفر بود ی ساعت فقط ی ساعت بچم میگرفت شوهرم همه اش سر کار منم و پسرم فقط دیگه کلافه شدم ارزوم اینه ی نفر بیاد بگه بچتو بده ب من ی ساعت استراحت کن یااروم باش یا ب خودت برس یا ب خونه زندگیت برس
عزیزم میدونم خسته همه همینیم بخدا بهت حق میدم ک نگرانش باشی گلم

منم مثل تو ام خیلی روش حساسم و بشدت عصبی

من از خدامه داداشم بیاد دخترمو ببره بیرون منم یکم استراحت کنم میزاشتی ببره گناه داره بچت میومد دوباره غذاشو میدادی می‌خورد

درکت میکنم عزیزم منم از این اتفاقا برام افتاده که بقیه بیان یه خرابکاری کنن ولی خواهشا سعی کن گردن اون بچه بی گناه نندازی حرصتو سر اون خالی نکن چون اون بچه مقصر نیست بقیه مقصرن که یه روز حال دارن میان میبرن بقیه روزایه هفته بچه مارو رنده میکنه
ولی بخوای با جنگ و دعوا به بقیه بگی هم بچه رو از چشم میندازی هم تاثیر گذار نیست
یکمم شل بگیر سخت بگیری سخت میگذره نهایت اینه بچه رو هرروز میبریم بیرون بچه ها عاشق بیرونن اصلا ب ددری شدن نیست

ول کن اینا رو
حالا اعصابتم خورد بوده
برا همه پیش میاد
مگر تو بد بچتو میخای
صلاحشو میخای
من خودم گاهی اینطور شدم چرا دروغ بگم
شده کتک زدم با گریه غذا خورده
اونیم که مسخره میکنه برا خودشم پیش میاد شک نکن
اما از منه خاهر بهت نصیحت
هر چی آروم‌تر باشی بهتر بچت باهات راه میاد
خیلی رو خودت کار کن عزیزم حتما میتونی

عزیزم خیلی سخته بچه داری توی این اوضاع و شرایط مملکت و همه چیش و روحیه ی داغونی که اکثر خانوما هرکدوم به یه علتی دارن ولی خواهش میکنم کوجولوتونو کتک نزنی اگه خیلی فشار روت بود برو‌تو اتاق درو ببند سرتو‌بکن‌تو بالشت جیغ بزن یا یه کاری بکن ولی نه جلوی بچه هم میترسه هم خیلی روحیش داغون میشه به خدا از الان ماها رو‌با بچه های الان‌مقایسه نکن یه کلمه به همه بگو‌توی تربیت من دخالت نکنین اون غذایی که بچه خورد نمیخورد بهتر بود اون چه گناهی کرده شما میبینی کسی میخواد بره بچه هم دلش بیرون‌میخواد برش دار ببر یه جای دیگه به او‌کسیم که داره میره بگو یواش برو سر و صدا نکن و اینا بعدشم شما خونه ی پدرت زندکی میکنی که میگی همه دخالت میکنن با خونه ی خودتی بقیه همش اونجان؟

😐😐😐😐😐

تو فقط خسته ای و ب کمک نیاز داری،همین❤️
بنظرم با ی مشاوره صحبت کن خیلی کمک کنندست ک حداقل اعصاب واسه بچه داری داشته باشی، چون واقعا سخته

درکت میکنم

خب حالا میزاشتی دودقیقه میبرد هم بیرون‌میرفت بهونش میخوابید هم میومد با ذوق غذاشو میخورد

گاهی پیش میاد ..سخت نگیر

من از خدام یکی بیاد بچم بگیره

سوال های مرتبط

مامان تربچه مامان تربچه ۱ سالگی
مامانا بیایین یه مشورت، خواهرم بچش ۳سالشه ،با بچه من همیشه همبازیایه خوبی ان ،معمولا هر روزی که خونه مامانم میریم زنگ میزنیم به هم که باهم تو یه روز اونجا باشیم ، هفته پیش خونه مامانم مدام من مواظب بچه ها بودم اون نشسته بود سر گوشی ،من بچه هارو سر گرم میکردم ،شوهرش که اومد من رفتم تو اتاق لباس پوشیده بپوشم از دور دیدم بچم دستش به در بوده و بچه اجیم دوبار درو کوبید رو دست بچم جوری که بچم هلاک شد از گریه ،شوهراجیم دوید طرفش و دستشو گرفت تو دستش و به اجیم میگفت کاش طوری نشده باشه من سریع خودمو رسوندم اجیم گفت بچه ات خودش درو بست رو دست خودش ،درصورتی که من دیدم بچه اون زد برام مهم نبود که کی زد همین که بچه ام اروم شد و سالم بود و دستش فقط قرمز شده بود و رفت دنبال بازی برام کافی بود حرفی نزدم فقط به مامانم گفتم من رفتم لباس بپوشم اینجور شد مامانم به اجیم گفت میخاستی مراقب باشی اجیم جلو شوهرش به مامانم گفت بچه اون کوچیکه اون باید مراقب باشه ، خیلی ناراحت شدم دیگه اومدم خونمون ،و این هفته هم که همه جمع شدن خونه مامانم،مامانم گفت بیا گفتم همش باید نگاهم به بچه ها باشه خونه بمونم بهتره ،با خواهرم قبلا زیاد تلفنی حرف میزدیم از اون شب یه هفته گذشت نه من زنگ زدم نه اون زنگ زد حتی بگه دست بچت ات خوب بود طوری نشده بود که ، الان میخاستم ببینم ناراحتیم بیجا بوده؟باید زنگ میزدم من؟؟