سلام اومدم تجربمو از تولد یکسالگی بگم واسه مامانایی که دو دل هستن که تولد بگیرن یا نه:!
من اولش دو دل بودم که توبد بگیرم یا نه چون یسری مامانا گفته بودن بچه هنوز کوچیکه و متوجه نمیشه، ولی من یه مهمونی کوچیک با خانواده خودم و شوهرم (مادر پدرا و خواهر برادرهامون) گرفتیم شام دادم و یکم تنقلات و کیک، ولی به پسرم خیلی خیلی خوش گذشت و بیشتر از اون به خودمون خیلی چسبید واقعا حسم توی جشن تولد پسرم قابل وصف نبود ازته دلم خوشحال شدم، و خانواده هامونم خیلی عالی بودن و بچه ها خیلی خوب رفتار کردن اذیت که نکردن هیچ خیلی هم کمکم کردن. پسرمم که عالی همکاری کرد قبل شام خوابید بعد ازاینکه خواستیم تولد رو شروع کنیم بیدارش کردم و کلی ذوق کرد،
انشالله تن همه نی نی های گهواره سالم باشه ❤🤍

منم دخترم اولاش خوابش میومد و گشنه بود خیلی اذیت شد و اذیت کرد، بعد خالش بردش اتاق از شلوغی دورش کرد، بهش شیر داد و یکم استراحت کرد (البته نخوابید) اومد و کلی خوش گذروند و شمع فوت کرد و ...
ولی خودم خیییییلی خسته شدم

خداروشکر عزیزم

اصلش اینه که حتما قبل مهمونی بخواین و وقتی بیدار شدن یه شیر حسابی بخورن تا سرحال باشم
نمی‌دونم چرا واسه تولد دخترم استرس گرفتم
مبارک باشه انشالله دامادش کنی

خب خداروشکر که تجربه خوبی داشتین و بهتون خوش گذشته کار خوبی کردین شلوغ نگرفتین هر چی خودمونی تر بهتر🤌🏻🤲🏻🤍