وای یعنی منو دختری تونستیم این همه چالشو پشت سر بزاریم تا اینجا بیایم🥲
شب اولی که فهمیدم باردارم فقط پیش شوهرم تظاهر میکردم خوشحالم ولی تموم غم وجودمو گرفته بود ولی یه حس خوبم ته ته وجودم بود یجورایی هم ناراحت بودم هم باورم نمیشد هم خوشحال بودم چون تازه عروسی کرده بودم
الان که بهش فکر میکنم خندم میگیره
با اینکه هنوز ندیدمش دستشو نگرفتم بوش نکردم بوسش نکردم ولی شده تمام وجودم مادر شدنت قشنگترین حس دنیاست
بی صبرانه منتظرم بغلش کنم
حاضرم تموم دردعای دنیا رو تحمل کنم فقط دخترم چیزیش نشه 🥲 الان حرفای مامانمو درک میکنم که می‌گفت حاضری بخاطر بچت بمیری بخاطرش هر کاریی بکنی من به مسخره میگرفتم 🥲 نمیدونستم مادر شدن واقعا همچین چیزیه که تا وقتی که خودم تجربه کردم
انشالله تموم اونایی که چشم انتظارن خدا دامنشونو سبز کنه به همین زودی خدا بهشون نی نی بده حس قشنگ مادر شدنو تجربه کنن🙃💓

تصویر
۱۰ پاسخ

ایشالا بسلامتی بغلش بگیری البته اگه آروم بگیری خودت😂🤦‍♀️

🥹🥹🥹

واقعا بهتربن بهترین حس دنیاست
به تموم دغدغه ها و سختیای دوران بارداریشم میرزه 🥲 الکی که نیست یکی تو وجودت رشد کنه

انشالله بسلامتی دل خوش بغلش کنی

دقیقا قشنگ ترین حس دنیاست من بیشتر از این ک ترس و استرس زایمانش و داشته باشم بیشتر زوق اومدنش و دارم خدا این حس و نصیب همه اونایی ک بچه ندارن و درتلاش بچه دار شدنن بکنه

الهی به سلامتی بغلش کنی

اون بی بی چک چرا منفیه🤣

عزیزم ۶۹ سالته!؟😐😐😂.

ای خدا به سلامتی ان شالله، منم ان شالله به هفته تو برسم😍

انشالله به سلامتی بغل بگیریش 😍🩷

سوال های مرتبط

مامان رزا👼🏻 مامان رزا👼🏻 روزهای ابتدایی تولد
چند روز پیش اولین ترک روی شکمم رو دیدم 😁ذوق کردم از اینکه بچه داره بزرگ میشه و هم یکم ناراحت هم شدم چون فک میکردم ترک نمیخورم با اینکه روی پاهام ترک دارم ولی شکمم تا اینجا ترک نخورده بود منم اوایل که داشت شکمم بزرگ میشد روغن زیتون میزدم گاهی تا جلوی خارش رو بگیره ولی اینجوری نبود که بگم هر کاری کردم که ترک نخوره
اتفاقی تو آینه دیدم پایین شکمم یدونه قشنگ ترک خورده باز شده جوری که انگار زخم چاقوعه 😁 همه‌ی اینا معجزه ی خداس یه کوچولو داره درونم رشد میکنه نفس میکشه وقتی بهش فکر میکنم باورم نمیشه
تو بارداری خیلی حس و حال متضادی داشتم اینکه مادر خوبی میشم یا نه اینکه که تصمیم عاقلانه ای بود که زود خواستم باردار شم یا سنم کم بود و هنوز زود بود برام و آموزش های لازم رو ندیده بودم ولی با هر بار کمر درد و حالت تهوع کوچولو بهم میگفت که من اینجام و دارم روز به روز بزرگ میشم نمیدونم برا همه اینجوریه یا نه ولی احساساتی که تو این نه ماه تجربه کردم واقعا برام شیرین و عجیب بود مادر شدن واقعا عجیبه

بمونه یادگاری

#بارداری#زایمان