۱۰ پاسخ

عهههه چ جالب منم امروز بیمارستان مادر زایمان کردم

خدا رو شکر
بسلامتی باشه

عزیزم مبارک باشه❤️

مبارک باشه عزیزم قدم نو رسیده
آخی چه قشنگ اسمش ریحانه
اسم دختر منم ریحانه هست
ان شاءالله سالم و سلامت باشی مادر و دختری

مبارکه عزیزم خدا حفظش کنه

قدم کوچولوت مبارک عزیزم

عزیزم مبارک باشه خداحفظش کنه پراز برکت و خیر باشه قدنش❤️🧿😍🥹

عزیزم خداحفظش کنه برات... قدمش پر از خیر و برکت به حق این ماه عزیز❤️❤️❤️

🙏⚘️⚘️⚘️قدم نی نی پر از خیر و برکت

مبارکت باشه عزیزم
انشالله قدمش پر خیر و برکت باشه براتون

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی قسمت پنجم
دکتر و ماما هنوز بالا سرم بودن از بخیه و برش هیچی نفهمیدم....
بچه رو گذاشتن روی سینم وای هرچی درد بود یادم رفت، انگار بجای دخترم من تازه متولد شده بودم، دکترم درحال بخیه بود، که داشتن با ماما میگفتن چقد لگنش خوب بود، تونست با این شرایط زایمان کنه.
تو همین حالا بودم که ماما اومد بچه رو ازم گرفت، گفت خانوم دکتر خوب نفس نمی‌کشه ببرمش ان ای سی یو، خانوم دکتر گفت خوبه ولی برای محکم کاری ببرش که کاریش نباشه، من فکر میکردم موردی نیست، اوردنم دوباره تو زایشگاه، حالم در عالی ترین حال ممکن ، برام کاچی و خرما اوردن، گلوم بخاطر اون همه جیغ درد میکرد😁،از ماما و دکترم عذر خواهی کردم که امقد حیف زدم، یک ساعت تو زایشگاه بودم و بعد منتقل شدم بخش ...
البته دختر تقریبا دو روز تو nicu بود
بعد زایمان هم درد خیلی کمی داشتم اصلا تو بیمارستان شیاف نزاشتم ، امدم خونه یک شیاف گذاشتم احساس کردم اصلا تا حالا زایمان نداشتم انقدر بی درد، بخیه ها هم جذبی بود و یک هفته ای خوب خوب شد.
تجربه ام خوب بود، ولی الان بازم استرس دارم و از طبیعی میترسم با اینکه همیشه میگفتم بعدی رو هم طبیعی میارم، ایشا... خدا این دفعه هم کمکم کنه.... البته شما هم اگه این تجربه به دردتون خورد برام دعا کنید که زایمانم آسون باشه❤️❤️❤️❤️
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۲ ماهگی
پارت ۴
ولی بعد کلی ورزش اخرم با دست یه سانت وا میشد ولی عالی بود که بعد اون همه درد من درد نداشتم
دیگه رسیده بودم به ۹ سانت حس زور شدید داشتم سر بچه بالا بود دیگه انقدر زور زدم و سجده رفتم با انقباض که سر بچم اومد پایین دیگه ۱۰ سانت بودم ولی یه مانع بود تو واژن که با تمام قوا زور زدم بچه اومد تو کانال و دکترم اومد و بهترین بخیه ای که تو عمرم دیدم رو برام زد
دکتر موقر بهترین دکتر دنیا برای من تو کل بارداری بچمو گذاشتن تو بغلمو از شوق اشک ریختم
و اینم بگم من از ۴ سانت دیگه هیچچچچ دردی نداشتم
و الان تنها دردم بواسیرمه که خیلی بد شده چون قبل بارداری هم شدید بود و با زور زایمان خیلی بد شد
از طبیعی با اپیدورال خیلی راضی بودم
برای من بد درد که تازه فهمیدم ارثی از خاله هام هست باز نشدن دهانه رحم
عالی بود
بیمارستان پاستور بود شیفت صبح زایشگاه عالی بودن
و بیمارستان خوب بود
هزار بار بگردم طبیعی میارم الان خواهرخام غبطه میخورن به حال من بعد زایمان
و تخت بغل من ۵ نفر زایمان کردن و من هنوز بودم 😅
کسایی رو دیدم که ۸ سانت هم درد نداشتن
مامان حُـسـیـن‌جانم ✨ مامان حُـسـیـن‌جانم ✨ ۱ ماهگی
من امروز که یکماه از زایمانم گذشت
اومدم یکسری تجربه هام رو درباره زایمان طبیعی بهتون بگم
امیدوارم مفید باشه ☺️

اول بگم که من از ۲۰ هفته یوگای بارداری میرفتم و
از ۲۹ هفته ورزش های لگنی رو شروع کردم
سه روز در هفته ورزش میکردم یکساعت
از هفته ۳۶ به بعد هم گل مغربی و آبزن مصرف میکردم
و خاکشیر و دمنوش گل گاو زبان خیلی رقیق
دونه به هم هرروز لعابش رو می‌خوردم

این شد که روز زایمان ماما گفت چقدر دهانه رحمت نرمه
بااینکه هنوز اصلا سر بچه هم نیومده بود پایین ...
از تاثیر ورزش ها هم باید بگم که روز زایمان واقعا کمکم کرد
و الان خداروشکر دچار عوارض تکرر و بی اختیاری ادرار نشدم
البته نمی‌دونم شاید در آینده بشم 😂
اما تا الان راضی ام که اون همه ورزش و پیاده روی میکردم
واقعا بعد زایمان نه کمردرد نه دل درد نداشتم
درد بخیه ها هم تا چند روز یکم اذیت میکرد ولی
غیر قابل تحمل نبود اصلا ....
من اصلا قصدم از این تاپیک این نیست که بگم حتما برید طبیعی
اما اگر مثل من دوست دارید زود مستقل بشید
و کمکی هم ندارید ، زایمان طبیعی واقعا خوبه 😍
درد زایمان طبیعی زیاده اما من معتقدم خدا توانش رو
به مامانا میده 🤌☺️

اگر سوالی داشتید همینجا ازم بپرسید تاجایی که بتونم
راهنمایی میکنم ☺️☺️
مامان محمد حسن 🩵 مامان محمد حسن 🩵 روزهای ابتدایی تولد
از ساعت ۱۱ که ورزشارو شروع کردم خیلی سخت بود...فاصله دردا کم شده بود و شدتش زیاد یکی از ورزشا این بود که درد شروع می‌شد پاهامو میکوبیدم زمین اول پای راست بع پای چپ و این خیلی سخت بود که با وجود اون درد پا رو بیاری بالا بکوبی زمین بعد درد که قطع میشد کمر و باسن رو چپ وراست و حالت قر دادن انجام میدادم...ماما همراهم واقعا انگیزه می‌داد بهم یکی دیگه از ورزشا رو توپ بود که درد شروع میشد رو توپ بالا پایین میشدم درد که قطع میشد چپ و راست..از ساعت ۱۲ دیگه نتونستم ورزشارو ادامه بده دردا دیگه زیاد شده بود رفتم رو تخت برای نوار قلب همینطوری که رو تخت بودم ماما همراه موقع درد کمرمو ماساژ میداد خیلی خوب بود واقعا ماساژ رو من خیلی تاثیر داشت..چون میگف بعد ضربان قلب میریم سراغ ورزشا ولی وقتی دید ماساژ انقد تاثیرش خوبه همینجوری ادامه دادیم تا ساعت ۱و ربع اینا که گفتن فول شدی و آماده ای برای زایمان...این زورای آخر و شدتش خیلی مهمه هی باید نفس بگیری و زور بدی قسمت پایین مثل مدفوع کردن حدود ۴۵ دقیقه طول کشید تا دیگه نفس مامانش بدنیا اومد
و اونجا بود که سبک ترین آدم روی زمین بودم و دیگه هیچ دردی نبود بعد از اینکه بدنیا اومد گریه میکرد تا تمیزش کنن ولی وقتی گذاشتنش رو سینه ام آروم آروم شد و فقط نگاه میکرد از خدا میخوام همه ی خانوما این لحظه زو تجربه کنن
واقعا زایمان من جز زایمان های طولانی بود ولی خب خداروشکر که به سلامتی تموم شد و من از اون دردا هیچی یادم نمیاد
ولی به نظرم حتما ماما خصوصی بگیرید هم از لحاظ جسمی و هم روحی خیلی کمکتون میکنه💪🏻