و منی که امروز ساعت دو همون می یاد سیسمونی ببینن ساعت ۵ خوابم پریده😂🤨 یعتی جشن هس دیگه دیدوز هم ۴۰ پدرزن پدرشوهرم بود برا همون بزنو برقص نداریم ولی بازم من لباس گرفتم انو میپوشم

و منی که بیزارم از رسم سیسمونی دیدن 🙄🙄

من کلا از این رسم و رسومات خوشم نمیاد همش چشم تو هم چشمی و حسادت و چشم نظر هست. نه سبسمونی دیدن نه جهیزیه دیدن

ماهم امسال عزاداریم و جشنو کنسل کردیم ینی خدا میدونه چقدر خوشحالم همیشه از بچگی از جشن سیسمونی دیدن و زاییدن متنفر بودم ک یه بهونه ای جور شده و نمیگیرم 😅

منکه هرچی خریده بودم تو کمدا قایم میکردم مادر شوهرم میاد نبینه تیکه های بزرگم روشونو پارچه میکشیدم وقتی قرار نیس برای یدونه نواش چیزی بخره پس حق هم نداره چیزی ک یکی دیگ خریده رو ببینه و نظر بده . تا موقع زاییدنم اومد خونمون منکه رو مبل دراز کشیده بودم خواهرم میگفت ننه هه رفته بود تو اتاق بچه دونه دونه کشو ها رو باز میکرد نگا میکرد

خسته نباشی مامان معین .من جشن سیسمونی نگرفتم چون راهم دوره با خانوادم .فقط میتونم. ی جشن ارومیه بگیرم برا خانواده شوهرم و یع جشن تبریز بگیرم برا کل خانواده خودم

منم اینجوریم فردا مراسمی جشنی بشه منو مرض میگیره نیمه شب بیدار میشم دگ خوابم نمبره

زایمانت چندوم هست

و منی که به زور حموم میرم بعد تو حوصله لباس خریدن داری🤣🥺

اولین باره میشنوم میان سیسمونی ببینن. چرا؟ دلیل خاصی داره؟ کلا رسم هست شهرتون؟