خانما طبق چندتا تاپیک قبلی ک گفتم پسرم دستشوییش رو نگه میداره دوسه روزه خیییییییلی شدید شده در حد اینکه کل خونه بو مدفوع گرفته
همه چی رو امتحان کردیم تاهمین امروز
تزئین دستشویی نقاشی برچسب جایزه توالت فرنگی دستشویی تو حموم مشاور دعوا باهم دستشویی رفتن داستان گفتن حرف زدن هیچکدوم موثرنبود
دارو بهش میدم ک شکمش سفت نشه ولی جدیدا دیگه تو شلوارش دستشویی میکنه هرچی هم میگم قبول داره ولی انجام نمیده میگه دوست ندارم برم دستشویی
گفتم بریم حموم حتی اسباب بازیاشم بردیم ولی میگه نه
امروز دوتاشلوار انداختم دور اصلا قابل شستن نبودن بخدا مبل و فرش و همه جا بو‌گرفته
نمیدونم چرا متوجه میشه ولی انجام نمیده اصلاهم ترسی از دیتشویی نداره چون برا ادرار میره فقط از مدفوع خوشش نمیاد روزی بالای دوساعت منو باباش باهاش صحبت میکنیم اصلا فایده نداره مشاوره هم نتونست کاری کنه
فردا میخوام پوشک بگیرم بخدا از شستن خستم شده بیرون ک‌میریم همش استرس دارم
خودش میگه با پیپی کردن تو شلوار راحتترم خیلی ناراحتم چرا اینجوری شده۶ماهه دستشویی نرفته خستمون شد

۲۴ پاسخ

عزیزم الان نوزاد هم داری سختته حتما برای پسر بزرگت هم پوشک ببند یه مدت. ببین کامل و یک جا پی پی شو میکنه. دیگه فقط نزدیک تایم پی پی کردن روزی یبار براش پؤشک ببند

وای این بچه ها چقدر عجیب غریب شدن من با پسرم همین مشکل رو دادم ولی جیشش رو نه پی پی کردنش به خدا یه مدت خوب بود جیشش هم میگفت الان نمیگه عین خیالش هم نیست فقط میگه جیش کردم 😥میگه ببخشید دیگه توخودم جیش نمیکنم باز کار خودش میکنه

وای شیما جان چه سخته
بخاطر یبوستش هست
چاره چیه انجام بده

سلام عزیزم من یادمه شما چند وقت پیش از علایمی از پسرت گفتید که خیلی مشابه سندروم روده تحریک پذیر بود
راستش‌ الانم که این مشکلو میگید ادم متوجه ی مشکل روحی پشت قضیه میشه
با توجه به ورود بچه جدید و سابقه قبلی من احساس میکنم شما بهتره با ی روانشناس یا روان پزشک صحبت کنی به نظرم منشا روحی داره
بعد تنها نظری که میتونم بدم اینه رابطه بچه رو بیشتر کنید خانه بازی ببریدش خونه اقوام
نترسید پوشک کنید ببرید حتی شده روزی دو ساعت ببرش مهد
بزار اگر افسردگی هست رفع بشه

فک کنم چندشش میشه.بگوخوب میبرمت دستشویی داخل توالت فرنگی کن دیده نشه.یابگوبرات چشم بندمیزنم بروتانبینی یاعینک دودی باخنده ومسخره بازی بگوبلکه انجام دادم.مثلاپسرمن میگه خواهش میکنم نگوخودم .خودموبشورم.اخه چندشم میشه اگردستموبمالم به ب ا س ن م‌.

ببین من پسرمو دو سال و. نه ناهگی از مای بی بی گرفتم طفلی یبارم خطا نداشت ولی تا یک ماه پی پی رو توی. شورتش میکرد من همیشه شورتاشو میشستم چیز نمیگفتم
بعد. گفتم مامان شلوار و. درار با شرت دم دسشویی بشین
بعد گفتم با شورتت برو توی دسشویی بشین
بعد گفتم مامان شورتات همه خراب میشن از بس شستمشون
در بیاریم گفت باشه
ولی دوماه زمان برد

عزیزم براش توالت فرنگی بگیر پی پی رو نبینه توی دسشویی عوود روشن کن بزاردم دستش ک بوی خوب بره تویبینیش اگر فایده نداشت بهش بگو مامان هروقت پی پی. داری بگو پوشک ببندم برات بکن بعد بریم بشوریم

من دخترم زمانی که تو مهد اذیت شده باشه یا من و باباش دعواش کرده باشیم دیر می‌ره و شلوارشو کثیف می‌کنه.یعنی وقتی فکرش درگیر باشه

منم همینطورم فردا دوباره وقت دکتر گرفتم ببینم ی مشاوره هم معرفی کنه ببرمش خودشم میدونه کار درستی نیس ولی میگه بلد نیستم زور بزنم نمیدونم بخدا چیکار کنم هیجا نمیتونم برم

پسر من اوایل برای اینکه حس بدی نگیره ببخشید معذرت میخام پیپیشو به خیلی چیزا تشبیه میکردیم می‌گفتیم عه مثلا شبیه خرسه عه شبیه مثلا فلان خوراکی که خوردی بعد باهاش بای بای میکردیم چند روز بعد عادت کرد خودش که چیز خاصی نیست

خواهر زاده من یبار یبوست شد دیگ از دسشویی رفتن و دسشویی کردن میترسسسید

عزیزم بهتر بهش زمان بدی ولی به مرور مای بیبی کم کن

بعدم قصری یا توالت فرنگی بخر براش شاید بدش میاد ببینه پی پی هاش رو

نمیخواد با این کارش توجه شما رو خودش باشه احیانا؟؟
والا شما همه راهی رو رفتین...
برو یه مشاور دیگه..یکی که تخصصش بهتر باشه..

مامان ارشا جان خودت یا پدرش وسواس تمیزی ندارید؟ نه حتما برای خونه منظورم نیس
کسی از نزدیکان وسواس خاصی روی بو یا تمیزی نداره که الگو برداشته باشه

عزیزم شاید منطقی نباشه، ،معذرت میخوام که اینو میگم یبار خودت برو دستشویی جلوش مدفوع کن که یادبگیره

چقد وقته از پوشک گرفتیش ؟من دخترمو وقتی از پوشک گرفتم دقیقا تا یکسال برا پیپیش پوشکش میکردم

دختر منم اینجوری بود فقط چون حساسه بدش میومد بره دستشویی می‌گفت بو میده خوشم نمیاد
منم یه بار گفتم اگه نگه داری تو شکمت سوسک میشه اونم چون از سوسک می‌ترسه دیگه به موقعش میره

عزیزم فعلا روش فشار نیار و کلا بی خیال شو و همون پوشکش کن ولی شروع کن به گفتن داستان از خودت در بیار بچه ای ک دستشویی میکنه داخل سرویس بهداشتی و.....تا ذهنش خوب اماده بشه بعد یکبار ک انجام داد چنان خودت رو جسارتا ذوق مرگ نشون بده ک فک کنه عجب کار مهمی کرده ان شاالله ک جواب بده پسر منم وقتی از پوشک گرفتمش مدفوعش داخل دستشویی نمیکرد خیلی اذیت شدم تا انجام داد

یه احتمال دیگه هم هست...
شاید از وقتی درک کرد که قراره یه بچه دیگه بدنیا بیارین افسردگی مخفی گرفت..و الان با بدنیا اومدنش بیشتر شده..و این تنها چیزیه که به نظر خودش میتونه توجه شدید شما رو جلب کنه..در واقع غمگین تر شده و اینطور بروز میده....
نمیدونم اینطور حدس میزنم

من قصه خداخافظی پی پی از مامان و بابا براش گفتم نتیجه داد

اشکال نداره پوشک کن چاره چیه بهش زمان بده

عجیبه ب نطرم باید تنبیه بشه کار از حرف زدن گذشته

ای جانم چقدر سخته برات با نوزادی که داری . از روانشناس کودک کمک گرفتی عزیزم؟

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
سلام دوستان خوبین من کلییییی سوال دارم که دو تا تاپیک میکنم و میپرسم اولیش درمورد دستشویی نرفتن آرشاس که سه ماهه خودش رو نگه میداره پیدرولاکس شربت انجیر لاکتوز هرروز بهش میدم مدفوعش شل هست یک ماهه اینقد خودش رو نگه میداره ک همیشه شلوار و مقعدش کثیفه روزی ده بار عوضش میکنم و میشورمش کلی باهاش حرف زدیم دوبار دعواش کردم برچسب دادم قول جایزه دادیم کارتون اموزشی گذاشتیم شعرخوندیم تشویق کردیم مشاوره بردیم هییییییچکدوم فایده نداشت خودش رو نگه میداره وقتی میگم بریم دستشویی میره ولی کاری نمیکنه خیلی رومون تاثیر بدگذاشته نمیتونم ببرمش جایی خونمون همش کثیفه خودش مدام ازم میپرسه پی پی کردم توخودم تو ناراحتی و اینا چندروز پیش ازشدت غصه بدنم رو کبود کردم اخرین بار شاید ۱۰روز پیش دسشویی کرد به هیچ عنوان سفت نیس خودم هرروز میشورمش و چکش میکنم بخدا خستمون شد گفتم برو حموم نقاشی و‌کاردستی درست کردیم پیپی بزرگ کشیدیم زدیم تو حموم باهام همکاری میکنه ولی وقتی میره دسشویی فقط وایمیسته و میکه چطور پیپی کنم فردا میخوام قصری بخرم واسش واقعا درمونده شدم قلبم تیکه تیکه شده واسش
مامان ماهان مامان ماهان ۴ سالگی
مادرشوهرم یه توالت فرنگی داخل خونه داره، خیلی حساسه به جز خودش ودختراش کسی بره، دستشویی، فقط هم برای دستشویی کوچک ازش استفاده میکنه
حالا پسر من هم بعضی وقتها گیر میده برم اینجا دستشویی، بعضی وقتها مجبورا میبرمش، خیلی هم حواسش هست، ادرار میکنه دور توالت فرنگی کثیف نشه، تا چند روز پیش من طبقه بالا خونه خودم بودم، خواهر شوهرام اومدن، پسرم به هوای عمه هاش رفت طبقه پایین، همونجا رفته بود دستشویی، سریع خواهر شوهرم که نزدیک 60سالشه رفته بود به مامانش گفته بود، من اومدم پایین پیششون، مادرشوهرم به حالت اعتراض گغت رفته دستشویی داخل ودستشویی با چندتا قطره ادرار نجس، شده رفتم شستم، من چیزی نگفتم و چون مادرشوهرم سنش بالاست ازش دلخور نمیشم، همون موقع پسرم یه نگاهی به عمه اش کرد وانگشتش رو به نشونه اعتراض گرفت سمت عمه اش وگفت من دیدم شما رفتی گفتی وناراحت بود که چرا عمه اش خبرچینی کرده، خواهر شوهرم هم با یه دروغ دیگه سروته حرفش رو جمع کرد، ومن از کاری که خواهرشوهرم کرده بود به نشونه اعتراض با پسرم برگشتم طبقه بالا ودیگه اصلا پایبن نیومدم، گویا جلو شوهرم گفته بودند مثل اینکه ناراحت شده ومن دیگه حرفی نزدم
تا امروز دوباره همه خواهرشوهرهام اومدن، پسرم در رو باز کرد وبه همون عمه گفت از دستت ناراحتم چرا اومدی
بعد عمه اش دیدم ول کن نیست وداره با بچه اینقدری بگو مگو میکنه
باز من بیخیال رفتم پایین سلام کنم، همون خواهرشوهرم اومد سمتم، گفت بچه ات می خواسته از خونه بیرونم کنه وادامه ماجرا، من گفتم اتفاقا صداش رو شنیدم
بقیه تایپیک بعد
مامان آوین مامان آوین ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین روزتون بخیر
دخترمو دیشب حموم برده بودم خودش داشت بدنشو شامپو بدن میزد
ک یدفه گریه کرد ک خصوصیم میسوزه درد میاد گفتم چرا میگف دست شامپویی رو محکم زدم بهش بشورم بعد اومدیم بیرونم همینطور نق نق میکرد باز باز راه میرفت بعد دیدم انگار خیلی نزدیک واژنو باسنش قرمز بود ک پماد تتراساکلین داشتم زدم صب میگه بهتر شده ولی موقع دسشویی ک دارم میشورمش میگه فشار نده درد میاد قرمزم زیاد نیس دیدم انگار واژنش بازه نمیدونم اخه من از نوزادی دیگه وقتی درد اینا نداشت ک نگاه نمیکردم نمیدونم قبلش چطوری بود الان نگرانم اسیب دیده واژنش یا نه نمیدونم جدیدا ها خیلی حساس شده گاهی میگه خصوصیم خیسه جیش زدم درصورتی ک تمیزه شورتش کاملا و ترشح اینام نیست یا سرخشک کردن خصوصیش بعد دسشویی خیلی حساس شده هی میگه خوب خشک نشد نق میزنه گاهیم جیش نداره میگه جیش دارم ازمایش ادرارم داده هیچ عفونتی نداشته بنظرتون دکتر ببرمش دکتر چی ببرم زنان یا اطفال نگرانشم
مامان دلسا مامان دلسا ۴ سالگی
سلام مامانا دختر من ۴سال و سه ماهشه
به شدت باهوشه جوری که اصلا هیچ‌وقت نتونستم گولش بزنم یا یه عادتو ازش ترک بدم مگر اینکه خودش تصمبم گزقته باشه یه عادتو ترک بده
حتی الان کارایی که یه سالش بوده انجام داده همه رو یادشه و میگه
یه بار همدان رفتیم و‌بستنی براش خریدیم سال بعدش دوباره رفتیم همون خیابون هنوز به سر خیابون نرسیده بودیم گفت اینجا بستنی داره در این حد ماشالله حافظش قویه
بعد عید امسال یه دفعه پرخاشگر شد شروع میکرد به جیغ زدن و گریه و‌خودزنی منو باباشم کار بدی کردیم بدتر سرش داد میزدیم و حتی گاهی میزدیمش گذشت کم کم تا دیگه انجامش نداد
تابستون اومدیم کرج برای زندگی و الان یه مدته دوباره پرخاشگر شده
سر یه چیز کوچیک لج میکنه و گریه شدید و تا یه ساعت به حدی جیغ میزنه و گریه میکنه و خودشو میزنه که واقعا میترسم بلایی سرش بیاد
میدونم تنها شده از مادربزرگش دور شده چون وابستش بود از فامسل خونه بازی هاش
ولی اینجام من خیلی باهاش بازی میکنم بیرون میبریمش
باشگاه بردمش دارم سعی میکنم دلبستگی های جدیدی براش ایجاد کنم
ولی اصلا فایده نداره اون لحظه ای که عصبی میشه کل صورتش از عصبانیت قرمز میشه خودشو میزنه با یه حرصی دستاشو مشت میکنه منو میزنه جوری که اصلا جرعت نمیکنم بیرون از خونه برم
چون بیرون کنترلش سحت تره
اینقد هم باهوشه حواسشو نمیشه پرت کنی
خودشم میدونه کار اشتباهیه ولی باز انجام میده
بعد اروم بشه میاد میگه ببخشی کار اشنباه بود😔واقعا نمیدونم چیکار کنم
ببخشید متنم زیاد شد
مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
دوستان غصه داره منو میکشه خیلی ناراحتم از وقتی زایمان کردم کارام زیاد شده خودم دست تنهام اینا هیچی بخاطر آرشا ناراحتم هرشب میگیرمش توبغلم و گریه میکنم
قبلا ازساعت۴تا۱۰شب فقط باهم وقت میگذروندیم بیرون میرفتیم بازی میکردیم حالا گیر داداششم گریه میکنه همش نمیتونم زیاد باهاش بازی کنم کلییییییی بغل و بوسش میکنم ولی خس میکنم کافی نیس خیلی دلتنگشم بدون من وارد اتاقش نمیشد حالا همش تو اتاقش تنها بازی میکنه اخ قلبمممم غذامیدم داداشش گریه میکنه میبرم خموم باز داداشش اصلا نمیتونم وقت بگذرونم بچم وزن کم کرده مرتب ازش کمک میخوام چون کسی نیس کمکم کنه دلم میسوزه صبح ک میشه تا میخوام باهاش وقت بگذرونم داداشش بیدارمیشه شیر و رسیدگی میخواد
متاسفانه هیچکی نیس کمکم کنه شوهرم۳ظهرمیره تا۳شب صبحهاهم یا بیرون کارداره یا خوابه
خیلی آرشارو دوسش دارم دلم نمیاد بخاطر کاراش اذیتاش تذکربدم میترسم روحی اسیب ببینه خس میکنم کم گذاشتم ولی بیشتراز این درتوانم نیس
بعدازظهرا میگم بیا بازی وسط بازی میره سراغ داداشش هی باید تذکر بدم ک نرو بیدارش نکن یا صدام میکنه میگم نمیتونم بیام دستم بنده و دیرترمیرم چندبار تو حموم یا دستشویی مونده جون داداشش توبغلم گریه میکرد اخ امشب چقد گریه کردم هرشب واسش کتاب میخوندم ولی خالا نمیتونم بخدا بیهوش میشم شبا
خیلی دلم گرفته خیلی