میگم بچه ی شما هم همش آویزونه بهتون
مثلا نشستم میاد هی آویزون میشه با پا لگد میزنه اینقد میزنه یا مبره رو‌کمرم
موقع خواب که نگم هی هلش میدم بره اونور هی میاد
همش چسبیده بهم حالم دیگه بهم میخوره
حالا نیاید بگید مادری باید تحمل کنی
هی هیچی نمیگم نمیگم اینقد ادامه میده تا عصبیت کنه
دلم میخاد سرجام بخوابم مث آدم لایدم زیر پتو من روی بالش من بخوابه درصورتی که جدا میزارمش بعد بلند میشه میاد میچسبه

دوتاازبچه های کوچیکم
همینطوره همش چسبیده به خودم
بدم میاد همیشه سرمن جنگ میشه که کی توبغلم باشه

دقیقااا‌...از صبح تا شب... یعنی ی لحظه نمیره با خودش بازی کنه

پسر من بدون من بلد نیست بازی هم بکنه انقد که وابسته س سه ماه دیگه دخترمم به دنیا میاد نمیدونم چطور دیگه باید زندگی کنم

پسر منم همینه دیشب موقع افطار نشستم ی دقیقه چایی بخورم از سر کلم رفتش باشه

منم پسزمو بغل میکنم خودش خیلی دوست داره سریع میخابع میبرم میزارمش سرجاش یا زیر تختم لحاف میزارم همینجا هواسم بهش هس

من وسط بچه هام میخوایم ، جفتشونم میچسبن بهم ، عشق اینو دارم که ۳تایی بریم زیر ی پتو خیلی حال میده ، ی روز بزرگ میشه میره دنبال زندگی خودش دلت تنگ میشه حتی ی لحظه بغلش کنی

وااای من دوتاشون چسبیدن بهم سر تو گوشیم 🤣🤣🤣