امروز ۶روزه که دخترمو از شیر گرفتم روز اول گذاشتم پیش مامانم غروب رفتم دنبالش یهو توی مسیر تصمیم گرفتم از صبح ندادم دیگه ندم و دوز قبل تلخک گرفتع بودم خونه داشتم رسیدم با ذوق بغلم کرد گفت ممه چسب سیاه زدم تا دید نخورد گریه کرد بردمش بیرون گشتیم اومدیم خونه باز گفت ممه این بار چسب کند منم تلخک زدم دیگه لب نزد تا شب شد چه قدر گریه کرد که ممه بده من بخوابم تا لخلک مزه میکرد میگفت نده گذاشتم روی پام خوابش برد شب اول خیلی گریه کرد و شب دوم کمتر و شب سوم یه بار خدا را شکر ۲شب تا صبح میخوابه چون موقع خواب سیرش میکنم خلاصه بزرگترین استرسم تموم شد
بماند به یادگار۸/۱۲/۱۴۰۳

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط