۹ پاسخ

سرشو قیچی کن

من دخترمو از شیر گرفتم فقط به سر شیشه شیره رژ لب قرمز زدم گفتم اوف شده

من پسرم به هیچ عنوان دارو نمیخوره
امروز سر پستونکش یکم شربت استامینوفن زدم کرد دهنش انداخت بیرون گفت اق
🤣🤣🤣🤣🤣دوباره خیلی بهانه داشت برا خواب منم ندادمش الان پاشد داره بازی میکنه
چون بدون پستونک خواب نمیره بچم

سرشو ببر بده بهش

کم کم سرشو ببر خودش بدش میاد

به جا پستونک شیشه شیر بده و وقتی خابش میومد شدید بخابون دو سه روز بڭذره یادش میره

هی پستونک نگیر باز بده
کلا جمع کن پستونک اذیت میکنه گریه میکنه ولی خب آخرش باید جدا بشه دیگ
دختر منم خیلی گریه میکرد خیلی ها ولی دیگ یادش رفته
شیرش هم جدا کردی؟

یه چیزی بزن رو پستونکش لاک یا چیز بد مزه ای بزن خوشش نیاد

من تاپیک گذاشتم الان مدتیه ترک دادم خیلی راحت هم گرفتم دوس داشتی بخون

سوال های مرتبط

مامان نیکی خانم مامان نیکی خانم ۱ سالگی
تجربه از شیر گرفتن شب اول🫩
دیشب بدترین شب زندگیم بود
ساعت ۱۰ و نیم خوابوندمش یک و نیم بیدار شد کلی نق زد و بی قراری کرد با اینک بهش پروفن هم داده بودم باز بیدار شد رو پا گذاشتمش بهش آب دادم کلی رو پام تکونش دادم بلند شدم بغلم راه بردمش نمیخوابید دیگه گفت قصه بگو تا ساعت چهار و نیم یکسره تکونش دادم و قصه گفتم دهنم خشک شده بود تا وایمستادم اعتراض میکرد پاهام بی حس شده بود تند تند تکونش میدادم انگار ن انگار
دیگه ساعت چهار و نیم دیدم خوابش برده بلند شدم رفتم سینه هامو حسابی با صابون شستم ولی باز تلخ بود و تلخیش نمیرفت دیگ گفتم اشکال نداره تو خوابه متوجه نمیشه آرووم گذاشتم دهنش پاشد با ذوق گفت عه جیجی و...دو تا سینه رو کامل خالی کرد یهو سینه رو دراورد و با شدت بالا آورد بعد گفت نون بده یمقدار بهش دادم دستش گرفت خورد و خوابید باز تا ساعت ۸ چند بار بیدار شد گفت رو پا بذار گذاشتمش و خوابید و ۸ بیدار شد و تا چند ساعت نق نق داشت
خیییلی خسته کننده بود
همسرمم هرزگاهی بیدار میشد میگفت بهش بده بابا چیزی نمیشه🫤🫤من میگفتم هیچی نگو سکوت کن فقط🤫🤫
الان مثل چیز میترسم دوباره شب بشه و همون بساط رو داشته باشیم دیروز بردمش مینی پارک کلی بازی کرد بعدش رفت خونه پدرشوهرم کلی بازی کرد و قشنگ سیر بود وقتی خوابوندمش
حالا همه چی ب کنار چرا تلخی سینه هام نمیره😂😂😂😂😂
و در نهایت آدم سنگ باشه مادر نباشه😓