مامانا سلام من دیروز یه اتفاق خیلی خیلی بد برام افتاد .. یه شوک اینکه احساسم اون لحظه این بود ک خدای نکرده زبونم لال دختر سه سالم مرد .. خیلی لحظه بدی بود نمیتونم توصیف کنم چه صحنه ای بود تمام بدنم می‌لرزید جیغ میزدم از اینکه اتفاقی واسه بچم بیفته ... حالا از دیروز نمی‌دونم از ترسیدنمه ک حرکات نی نی کمتر شدن ولی خب تکوناشو میفهمم

عزیزم حال بچه که ان شاءالله خوبه
ولی اگه استرس داری برو سونو خیال خودت هم راحت بشه

الهی بگردم. نگران نباش اگه تکون میخوره نی‌نی‌ات هم حالش خوبه

عزبزم دقیقا همینجور اتفاقی برا منم افتاد .من طوری شده بودم که حتی نمیتونستم راه برم از بس واژنم درد گرغته بود احساس میکردم بچه میخاد بیاد بیرون .ی شیاف گداشتم .یواش یواش راه رفتم سوره یاسین خوخدم و دست رو شکمم کشیدم .خیلی دردام بهتر شد .

خدای نکنه🥺🥺انشالله هیچ مادری داغ بچشو نبینه
عزیزم استرس ب بچه وارد شده تکون نمیخوره . یکم باهاش حرف بزن دست بکش رو شکمت . چیزای شیرین بخور . ب پهلوی چپ دراز بکش . خدا بزرگه

عزیزم یکی از علائم اواخر بارداری همین توهم و کابوسای مختلفه

نگران نباش عزیزم ایشالا که هیچ مشکلی پیش نیومده برای نی نی..یه چیز شیرین بخور دراز بکش اگه بازم حرکاتش غیرعادی بود برای اینکه خیالت راحت بشه یه سونو برو