راستش من نه نویسندم نه شاعر و نه حتی کسی که دست به قلمش خوب باشه پس اگه میبینی مامانت انقدر بد داره ابراز علاقه می‌کنه اینو بدون 😂🙂❤️
نینی جونِ من !!میدونستی تو این هفته ب نور واکنش نشون میدی منم تصمیم گرفتم دیشب تا نور گوشیمو بچپونم تو شکمم ببینم چه می‌کنی .. البته بابات با این کار مخالف بود می‌گفت بچه اذیت میشه نکن اینکارو اما بدون مامانت حسابی لجبازِ پس اینکارو کردم 😂🙏🏻تا ببینم چیکار می‌کنی !راستش مامانیت تا الان شک داشت نسبت به تکون خوردنات واسه همین اینکارو کرد شرمنده اگر خواب بودی و بیدار شدی یا اذیت شدی .اما مرسی ازت که مامانتو مطمئن کردی... و مثل ی حباب گنده ثابت کردی اون تو هستی و شک نداشته باشه مامانت... میدونیی اون لحظه چه حسی داشت مامانت ؟؟خودش که میگه نمیدونِ فقط میگه خیلی خوشحال که تونست تا اینجاش از پس همچی بربیاد ... راستش مامانت دوران سختی پشت سرگذاشته بود و کلی درد کشیده بود ، کلی اذیت شده بود اما خوشحاله ک تونسته از پسش بربیاد. .. بیا یه رازی رو بهت بگم مامانت قبلا خیلی نازک نارنجی بود درحدی که تنها تجربه اش از درد کشیدن فقط سرماخوردگی بود و یه آمپول که از زدنش حسابی میترسیده .. ..اما الان حسابی جون سخت شده می‌دونی مامانت کلی آمپول خورد کلی سوراخ شد 😂🥺 بیخیال این حرفا اینو بدون مامانت ی عالمه خوشحال که تونسته مواظب تودلیش باشِ که الان تکون میخوره و راستی میگه قول میدم ازاین به
بعدم بیشتر مواظبت باشه ببین رو حرفش حساب باز کن وبه وول خوردنات ادامه بده همین طوری .. ا

این بمونه یادگاری. از اولین تکون خوردنات
1403/12/14.
1:30 سه شنبه

تصویر
۱۲ پاسخ

دلم گرفت با حرفات🥹

😍😍🤩

عزیزدلمممم🥹🥹اتفاقا خیلیم خوب نوشتی ان شاالله به سلامتی بغل بگیریش😘

قلم به این خوبی و قشنگی؟ خیلی خوب نوشتی عزیزم😍✨🥰

خواهر مگه از زیر ۷ لایه پوست نور عبور میکنه؟
منم امتحان کردم چیزی حس نکردم😂
فقط مثل قبل اطراف نافم نبض ضعیف میزنه ک همیشه اینجوره دیگه نمیدونم دل و رودمه یا قلب جوجس

🩷🩷🩷واییی چرا من ذوق کردمممم😍😍

به سلامتی بغلش کنی عزیزم

آخ کی بشه من بچه ام تکون بخوره و ذوق مرگ بشم از خوشحالی
بی صبرانه منتظر اون روزام

عزیزممم خدا برات حفظ کنه تو دلیتُ ان شاالله به سلامتی بغلش بگیری💚
متنتُ خوندم فهمیدم فقط من نیستم که برای اینکه حرکاتشُ حس کنم همه کار میکنم 😅منم یا نور میگیرم رو شکمم که خیلی مفید فایده نیست یا آهنگ میزارم کنار شکمم یا یکوچولو با دست فشار میدم روشکمم خلاصه هر کاری که بگی من با این بچه کردم بسکه خوشم میاد وقتی تکون میخوره🫠😅

چ مامان خوش ذوق و نازی
من شنیده بودم باهاش حرف بزنی تکون مییخوره دیشب امتحان کردم یه کم قربون صدقش رفتم حرف زدم باهاش باورم نمیشد یه جور تکون خورد ترسیدم توام امتحان کن عزیزم دیگه نور نندازی تو خونه ی بچه😂

ای جانم الهی بسلامتی بغلش بگیری 😍😍😍

الهیییی🥹❤️به سلامت بغلش بگیری انشالله جانه دلم❤️❤️❤️

سوال های مرتبط

مامان 🧑‍💼👶🩵 مامان 🧑‍💼👶🩵 هفته سی‌وسوم بارداری
سلام مامانا😍
من و پسر کوچولوم با وجود تمام سختی ها به نیمه ی راه رسیدیم🥹☺️
جدا از تمام ذوق و شعفی که برای دومین بار تجربه کردم ،این مسیر برام با ترس و نگرانی همراه بود،ترس از دست دادن موجود دوست داشتنی داخل وجودم اما در کنار همه ی دلهره هام این مسیر تا همین الان سراسر بود از لطف و همراهی و کمک پروردگارم🥹❤️
آنومالی رو هم پشت سر گذاشتیم به لطف خداوند همه چیز خوب بود و فسقلم کاملا سالم بود جز این هماتوم که امید بسته بودم به برطرف شدنش
ولی متأسفانه باز هم بود
وجودش مانع از این شد که درست و حسابی با نتیجه ی آنومالیم کیف کنم😔
دکترم گفت شرایط الآنم که خوبه و نباید به چیزهای بد فکر کنم اما همچنان باید مدارا کنم چون اگر خدای نکرده خونریزی اتفاق بیفته احتمال کنده شدن جفت هست
دلم گرفت،ترسیدم،گریه کردم،طول کشید اما...
برای ادامه ی مسیر باز به لطف خودش امیدوار شدم با تمام وجودم باهاش نجوا کردم من که از اول همه چی رو،همشو به خودت سپرده بودم واسه بعد اینم راضیم به رضای خودت...
مطمئنم اونی که واسم پیش میاد بهترینهه👌🥹❤️
مامان فندق🫂 مامان فندق🫂 هفته سی‌ام بارداری