سلام میشه لطفا سوال من بخونید و از تجربه هاتون بگید
من و همسرم خداروشکر رابطه خوبی داریم از وقتی ام که باردار شدم خیلی حواسش به من از همه جوره هوامو داره نمیزاره اذیت بشم وقتی ام از سرکار میاد و داریم باهم صحبت میکنیم با بچمونم صحبت میکنه دست میکشه رو شکمم حتی بوسش میکنه ولی بعضی وقتا حرفاش نگرانم میکنه مثلا میگم چه حسی داری یا چقدر خوشحالی میگه خوشحال ک هستم ولی تا بچه به دنیا نیاد نمیتونم باور کنم که بابا شدم و حس پدری تجربه کنم بهم میگه منو درک کن تو بچه تو شکمته زودتر باهاش ارتباط میگیری
دیشبم داشتیم یا فیلم میدیدم خانمه زایمان کرده بود شوهرش موقع دیدن بچه خیلییی خوشحال بود من به شوخی به همسرم گفتم اگه انقدر خوشحال نشی کشتمت همسرم کاملا جدی گفت یعنی میخوای الکی خوشحال بشم و زوری ذوق کنم
ینی امکان داره اصلا بچمونو دوست نداشته باشه؟یا حتی بعد بدنیا اومدنشم حسی بهش نداشته باشه؟😭😭😭😭

۱۸ پاسخ

عزیزم این چه حرفیه من خودم به شخصه گاهی باورش برام سخته که یه جنین تو شکممه چه انتظاری از اقایون داری ،مطمئن باش وقتی ایشالا به دنیا بیاد خیلی ذوق داره و قطعا دوسش داره خیلی زیاد خودتو درگیر این مسائل نکن

شوهر منم میگه

نگران نباش بابا.حق داره بنده خدا.شوهر منم باهاش حرف میزنه ولی خب میگه احساس میکنم چون ندیدمش هنوز قابل درک نیست برام😂زیاد حساس شدی.

نگران نباش عزیزم ی روزی برسه به بچه خودت حسودی کنی وقتی ببینی شوهرت اونو بیشتر از تو دوست داره❤️🥰

من نی نی تو شکم خودمه خیلی خوشحالم خداروشکر میکنم ولی حس مادرانه ندارم هنوز

دیوونه شدی
فقط بشین و تماشا کن بزرگ‌ترین دارایی هر پدری بچه شه

حق دارن آقایون دیگه .‌همسر منم همینه میگه هنوز نمیتونم حسش کنم تصورش کنم یا دوسش داشته باشم .من حتی خانومایی رو میشناسم که تا قبل به دنیا اومدن بچه باهاش هیچ ارتباطی نگرفتن،دیگه مردا واقعا حق دارن

عزیزم کلا مردها همینطور هستن
اصلا خودت رو ناراحت نکن بعداز اینکه به دنیا بیاد بچه تازه متوجه میشن حس پدر بودن رو
کلا روانشناسا هم اینو گفتن
عادی هست عزیزم

موقع سونوگرافی رفتن همسرتوهم باخودت ببراونم ببینه چونکه همسرم بعد ازدیدن فسقلیمون تو سونو خیلی ذوق میکرد

😑😑😑😑😑 خب اون مثل شما نیست تا نبینه مثل شما دوسش نداره گ

عزیزم مگه میشه آدم بچه شو دوست نداشته باشه بعضی ها بروز نمیدن ،همینکه با بچه صحبت می‌کنه خودش نشونه علاقه است
و مردا کلا همینطورین ،منم اوایل فکر میکردم هیچ حسی نداره

عزیزم هورمونات بهم رییختن زیادحساس شدی...
مگ میشه پدری بچشودوست نداشته باشه فرق مردا باخودمون این ک دغدغه فکری شون بیشتره وابراز علاقشونم باخودمون فرق داره

خدایی اینا چه فکرایی میشینی میکنی خودتو عذاب میدی همه باباها جونشون برا بچه میدن ذوق شدید دارن

مطمعن باش همسرت بهترین بابای دنیا

خب عزیزم به دنیا بیاد دنیاش میشه بچه حق داره الان ندیدتش نمیتونه حسش کنه شوهر منم میگه تا به دنیا نیاد نمیتونم بگم چه حسی دارم بهش

مگه میشه همچی چیزی اخه
هر پدرمادری خوشحال‌میشن
حالا یکی خوشحالیشو با دوقو جیغ بیان میکنه یکی ن
دلیل نیسکه بچش نمیخاد

اون لحظه ممکنه ادم بغضی بشه یا نشه من رفتم سونو صدا قلبش گذاشت اشکم دراومد اصلا تو فکرشم نبودم که با شنیدن صدای قلبش اینطوری بشم

نه اصلا ممکن نیست
خب حق داره بچت حتی تکونم نمیخوره ک اون بنده خدا چیزی ببینه

واقعا چ فکرایی ب ذهنت میاد
مگه میشه آدم بچشو دوست نداشته باشه😕😕😕
حساس شدی

سوال های مرتبط

مامان ضُحی خانم❤️ مامان ضُحی خانم❤️ هفته بیست‌وهشتم بارداری
من بارداری اولمه و دختره خودم خیلی دوسش دارم و خوشحالم اما شوهرم از وقتی فهمیده لب و دهنش افتاده پایین حتی خانوادمم ناراحت شدن گفتن پسر بود بیشتر خوشحال می‌شدیم فقط مامانم خوشحال شد گفت خدا خیلی دوست داشته که بهت دختر داده
واقعا آدم ناراحت میشه با بعضی حرفا هنوز خانواده شوهرم خبر ندارن مادر شوهرم که همیشه میگه هرچی باشه مهم نیست فقط سالم باشه ولی اینام همش حرفه هم عروسم دوتا دختر داره بچه دومیش وقتی فهمیدن دختره لب و دهنش افتاد پایین و گفتن کاش پسر بود این یکی
الان من خیلی دلم واسه جگرگوشم میسوزه هنوز بدنیا نیومده هیچکسی دوسش نداره من خیلی دوسش دارم میخوام براش هرکار در توانم باشه انجام بدم ولی ازین بی ذوق بازی های همسرم و بقیه ناراحت شدم حالا بقیه رو بگم به درک واقعا از شوهرم دلم نارحت شد
وقتی از سونو میومدم خونه پیام داد شیری یا روباه😐
گفتم ینی چی اگه پسر باشه شیری و خوبه؟ اگه دختر باشه روباهه و بده؟ همین بهش برخورد باهام دعوا کرد و قیافه گرفت واقعا براشون متاسفم که دختر براشون انقد بی ارزشه
مامان نون خامه ای🩵🍼 مامان نون خامه ای🩵🍼 هفته بیست‌ودوم بارداری
سلام به مامانای گل
لطفا بدون قضاوت و بدون اینکه حس بدی بهم القاکنید ب کسایی که این حس رو تجربه کردند منو راهنمایی کنید
من مامان یه پسر شدم ،من هیچ وقت نمیتونستم با بچه پسر ارتباط بگیرم یا ذوقشون رو بکنم همیشه تو رویام مامان یه دختر بودم ،ارزوم داشتن دختر بود حتی قبل بارداری هروقت جایی وسیله یا لباس دخترونه میدیدم که دلم ضعف میرفت براش میخریدم به امید دختر دار شدنم ،همیشه از پسردار شدن و بزرگ کردن پسر میترسیدم و احساس میکنم بزرگ کردن پسر خیلی سخته
این بارداری اولمه نمدونم چرا حس استرس و ترس دارم نسبت به آینده اش ،
اصلا نمدونم بزرگ کردنش چه جوریه ؟ چه جوری باید ارتباط باهاش بگیرم
بعضی وقتا که میبینم اینجا اینقدر بعضی ها قربون صدقه میرن من این مدلی نیستم وحس عذاب وجدان دارم که نکنه از الان دارم کم کاری میکنم ولی نمدونم چرا الانم که تو دلمه نمیدونم چی بهش بگم
خیلی فکر و خیال دارم و کلی سوال تو ذهنمه که نکنه بعدا فلان طور بشه و کلی سوال که من هیچ جوابی براش ندارم
میشه مامانی پسر دار بیان از تجربه هاشون بگند