تجربه بارداری و زایمان پارت ۱۹#
یک هفته میشد که من بعد از زایمانم بستری بودم همچنان و نوزادمو. ندیده بودم مرخصمم نمیکردن میگفتن خودت تا جواب آزمایش خون جدیدی که دادی نیاد مطمئن نشین عفونت خونت تموم شده مرخص نمیشی یک هفته فقط کارم گریه بود انقدی که دیگه همه رو خسته کرده بودم حتی پرستارا هم از این وضعیت ناراحت بودن میگفتن چرا آروم نمیشی اما نمی‌دونستم که یه مادر هرچیو می‌تونه تحمل کنه به جز دوری و ندیدن بچش اینکه بیخبر باشی از وضعیتش دیگه کامل خودمو فراموش کرده بودم

خببب...

پارت بعد بزار

الهی بگردم چطور طاقت آوردی🥺😢
پارت بعدی رو زودتر بزار😟

عزيزم منم كيسه آب پاره شد ٣٣ هفته!!!! من كه همه چيه بارداريم نرمال بود و واقعا شوك كننده برد اين اتفاق! ولي به نظرم دير زايمانت كردن، واسه همين اين همه داستان درست شد، اون احماقايي كه نميفهميدن كيسه آبت پاره شده!!!! اينجورى نى نى هم انقد نميموند ان آى سى يو و اينتوبه نميشد!!

درکت میکنم
من بخاطر سندرم هلپ بستری بودم

وای خدای من چی سختی هایی کشیدی 😔پارت بعد و بزار زودتر

الان وضعیت زندگیتون چطوره بچه دنیا اومده با شوهرت خوب شدین؟

منم برا زایمانم خیلی اذیت شدم
و بچم ۴ روزی آن ای سیو بود خیلیییی سخت گذشت لا یک سری آدمای اطرافم ک درک نمیکردن اما شوهرم دائما کنارم بود همش یادم میفته میگم چه روزای وحشتناکی بود
حالا داستان شما رو ک خوندم میگم چقدر سخت گذشته واقعا بهتون

خیلی سخت بوده برات عزیزم فقط خداروشکر که روزای تلخ هم میگذره