خونه تنهام داره بارون میزنه نشستم دارم بارونو تماشا میکنم ساعت ۱۱ اینا بیدار شدم روزه هستم دلمم گرفته:)))
ساعت یازده بیدارشدم. روزه ام. نشستم تسبیح میگم. دخترم رو هم تو گهواره گذاشتم مرتب دارم تابش میدم بیدار نشه بخوابه
من امروزم افتضاح شروع شد خدا آخرشو عاقبت بخیربکنه
من از صبح زود بیدارم چون دخترا کلاس داشتن باید میرفتن همسرمم نبود مجبور شدم خودم ببرم صبحانه خورده نخورده پاشدم فراز رو آماده کردم بعد دخترا رو موهاشون رو شونه کردم بستم هر چی اسنب خواستم قبول نکرد آخرش آژانس گرفتم اونم 20دقیقه طول کشید بعد باشگاه بچه ها رو بردم بهداشت برای کنترل وزن و قد اینا اونم تا ظهر طول کشید برا ناهار اومدم خونه ی مامانم حالا با بعد ظهر باید برم خونه برای همسری افطاری درست کنم بنده خدا مامانم با دهن روزه پا شد برامون ناهار درست کرد کلی کار دارم تا آخر شب حالا بعد افطار و شام هم باید به درس های دخترا برسم چون کلاس اولی دارم قشنگ دهنم سرویس میشه
هیچ با شوهرم دعوا کردیم من یه سمتم اون یه سمت دیگه
بخاطر دعوای شدیدیکه دوروز پیش کردیم بچم خیلی ترسیده شده همش گریه میکنه و بیقراره امروز یکم بهتر شد.بمیرم براش.ولی خب امروز شوهرم میاد دنبالمون و من نمیدونم دیگه قراره چجوری پیش بره🥲
من خونه مامانم اینام نشستم یه قهوه بخورم خوابم بپره بچه نگه دارم با گریه ی بچه 🤣بدک نبود
بعد ۱ماه و ۴روز اومدم خونه مامامم که یه خیابون اونور تر
سلام من ساعت۹ونیم بیدار شدم مامان وبابام اینجا بودن دیشبم یه مهمونی دورهمی داشتیم به علت حضورباباجون ومامان جون دیگه یه دوساعتی میشه اونا رفتن خونشون منم چون دخترم ساکت بود رفتم حموم دیگه اومدم وجاتون خالی کمی تلاوت قرآن ونماز والحانم دارم دختری رو میخوابونم تا خودمم یه استراحتی بکنم
من بخاطر پریودی چند روزه روزه نیستم ولی ان شاءالله از پس فردا دوباره روزه میشم حیف نیست آدم اینهمه ثواب این ماه مبارک رو بزاره کنار و راستی روزه ای که تو این ماه کیف میده و ثوابش بالاس هیچوقت اینجوری نمیشه
منم میدم ولی روزه ایم دلیل نمیشع
درازکش بودم
منم 12 و نیم بیدار شدم هیچ کاری نکردم فقط دست صورتمو شستم یکم آرایش کردم و الان دارم شیر درست میکنم برا دخترم ک خوابه دیگه الانا بیدار میشه دیشبم خونه مامانم اینا بودم داداشم و مامانم تصادف کردن دیگه دلم نیومد تنهاش بزارم و برم خونه بدجور خورده زمین نصف بدنش درد میکنه و راستی مگه شما روزه نیستین
خونم. از صب با دخی صبحونه خوردم تمیزکاری کردم. ماسک برنج گذاشتم بعدش ماسک زغال بعدش اسکراب و آخرش آبرسان و مرطوب کننده زدم و الان هم دراز کشم😁
به به دلم پیتزا میخاد 😝
الان خونه نشستم گوشی ب دست😃
صبح ساعت 8 بیدار شدیم با دختری طبق معمول کارای هروزو انجام دادم 😇 خداراشکر روز خوبی بوده تا الان🤩
نهارم کشمش پلو دارم😁
همین توضیحاتو پذیرا باش دیگه😘
ساعت ده و نیم خواهرم اومد آیفون رو زد بیدار شدم با هم چای صبحانه خوردیم
چون دو کوچه پایین تره هر روز میاد خونه مون دو سه ساعت میشینه و میره
الان رفت مهدیار رو هم برد.
منم اومدم یکم بچرخم بعد برم ادامه ی کارام
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.