دخترا
نمیدونم ب چشم نظر اعتقاد دارین یا ن
من میخوام اعتقاد نداشته باشم ولی نمیشه
دختر من ب دنیا اومد ۴۱۰۰ بود تا چهار ماهگی ۷۲۰۰ بود هی میگفتن چاق چاق
بعد دختر یهو آب شد وزنش اصلا بالا نمرفت
تا غذای کمکی رو شروع کردم طفلی می‌خورد منم دنبالش میرفتم تا بخوره
هی میگفتن خوبه میخوره بچه های ما ۱۱ سالشه هیچی نمیخوره
الان دخترم لب ب هیچی نمیزنه الان ک ۷ ماهشه شده ۷۹۰۰😭

جلوکسی از وزنش قدش خوابش تحرکش نگو.جلوکسی غذا نده

چیادادی ک وزن گرفته بچه ات من پسرم هشت ماهشه هفت کیلو

ماشاالله بهش براش قربونی بده نذری چیزی کن ولی میشه به منم یادبدی چیاخوردی وزن گرفت توحاملگیت دیابتی که نبودی

چشم و نظر وجود داره روایت هم داریم ازش

ن بابا این بچه ها نمیشه نماز طولانی خوند

نه
ذهنتو خراب نکن با این‌حرف ها

بالاخره بچه یبار مریض میشه یبار میفته یبار بیخواب میشه یبار کم غذا میخوره و... با این چیزا بزرگ‌میشه

اگه از الان همش دلت بلرزه که بچم چشم خورد، چطوری میخوای بزرگش کنی؟ با بدبینی؟

اره منم اعتقاد دارم

عزیزم بچه منم همین مشکلو داشت و واقعا اعتقاد دارم واینکه خود پیامبر حدیث دارن میگه اگ میتونستی توی قبرستان دلیل مرگ مرده ها رو ببینی ۷۰ درصدشون چشم زخم بوده پس الکی نیست من هربار بچمو جایی میبردم یا مریض میشد یا بد خاب یا جیغ میزد یا هیچی نمیخورد کلا درمونده شده بودم تااینکه واسش حرز امام جواد گرفتم و دادم نمازشو براش خوندن الان همیشه همراهشه واقعا تاثیر داشت اصلا بچم راحت شد امام رضا میگه هرکی که حرزامام جواد رو داشته باشه مثل یه سد محکم از هزاران بلا بخصوص چشم زخم در امام میشه براش بگیر بنظرم

دقیقا مثل پسر من به دنیا اومد ۳۱۰۰ بود یکماهگی بردمش دکتر ۶ کیلو شده بود دکتره گفت خانم چخبره اینقدر شیرش میدی گفتم خب گشنشه میخورده خداروسر شاهده که پسرم از همون موقع دهنش بست رو شیر تا همین الان که نزدیک ده ماهشه فقط تو خواب اگه بخوره اونم بزور ۲۰۰ ۳۰۰ سی سی ده ماهشه ولی ۷۵۰۰ کیلوئه 😔

منم اعتقاددارم

دخترمنم خیلی کمه

منم واسه ی ماهگی بردم بهداشت دکتره برداشتفت چ تپلی قشنگ دیگ ازاونجا وزن نمیگرفت و... الانم ک لاغره

اره ببین هرچقد اعتقادم نداشته باشی چم نظر هست مخصوصا واسه بچهااا همین چشم نظر بچمو مریض کرد یک هفته تو تب سوووخت تا واسش تو گوگل زدم دیدم از امام علی دعا چشم زخم هیت نوشتم واسش گذاشتم پیشش

اشتباهمون اینع ساده ایم خواهر منم تعریف میکردم میگفتم دخترم با بچه دختر خالش و بچه خواهر شوهرم تویه سه ماه اومدن دنیا این ماشالله خوش خوراک تر و آروم تر هرموقع دیدنش یا ما یچی گفتیم بچم افتاد وهمش گریه گریه گریه منم ب شوهرم گفتم حق نداری بگی الان باز خریت میکنم جلو این و اون بش غذا میدم میگن ماشاالله ماشالله باز چشم میزنن هنوزم

دختر منم چش زد ن

آره بچه خیلی زود نظر میره. یکی بچه یکی شیر مادر