۱۶ پاسخ

امام رضا رو قسم میدم به جان جوادش که امیر شایان عماد نیلماه و ثنا رو‌ شفا بده

انشالله زود بهتر بشی گل پسری😘😘
🤲🤲🤲

الهی شکر که حالش بهتر انشالله روز به روزبهتر میشه میای خبرای خوش میدی

انشالله درمان میشه 🤲🤲🤲

ایشالا که زود زود خوب بشه تموم مشکلاتش رفع بشه دلت شاد بشه عزیزم سحر کلی دعا کردم واسش

به حق همین ماه قشنگ، به حق همین روزای آخرسال و عیدش از خدا میخوام دل همه رو ساد کنه. دل شما و هم با بخشیدن سلامتی به پسرتون شاد کنه.
الهی آمین

خدایا هیچ مادریو با بچم امتحان نکن..خیلی سخته ببینی این چیزا رو‌.از عالم‌غیب شفا بده‌.الهی آمین

انشالله صحیح وسلامت با امیرشایان قشنگم میرید خونه زهراجان

ان شاءالله روزی برسه از راه رفتن و شیطنتاش بنویسی و ب مهد رفتنش بنویسی و عکس بدی و کلا تضاد این پستات و حال دل روحمونا شاد کنی ب حق علی اصغر امام حسین ع🤲🤲🤲

انشاله خدا شفا بده عزیزم
با همسرت فامیل هستین؟

انشاالله خیلی زود بیای از خوشحالیت برامون بنویسی🥰
از راه رفتن امیر شایانت،شیطونی کردنش ،غذا خوردنش و ....😘♥

انشالاعزیزم .کل دیشبوداشتم براتون دعامیکردم خدایابحق این ماه عزیزمعجزتونشون بده امییییین 🤲

اشکمو درآوردی ایشالله به حق فاطمه زهرا همین امروز حالش خوب میشه و مرخص میشه

مامان امیرشایان درخواست بده پرم

قلبم برات هزار تیکه شد....الهی به حق همین روزا و شبا پسرت کامل خوب شه..تو خیلی قوی هستی. خدا بهت توان بده. خیلی شرایط سختیه😭😭😭

انشاالله بحق این ماه عزیز خداوند به پسرتون شفای کامل بده

سوال های مرتبط

مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
پرستارا میان سر میزنن چک میکنن سرم دارو تزریق میکنن و هربار از پسرم تعریف میکنن چه قدر سفیده چه خوشگله چه موهای بوری چه رنگ موهاش دل مارو برد هربار با گفتن این حرفا انگار تیغ میکشی رو قلب من و واقعا انکار یه خنجر تو قلب من فرو میکنن من با حرفای اونا ناراحت نمیشم خوششون میاد تعریف میکنن من به سرنوشت و حال بد پسرم ناراحت وقلبم میگیره چه فایده الان نه خوشگلی نه سفیدی پوست نه رنگ مو برای این بچه درمان نمیشه اینا چه کمکی بهش می‌کنه جز اینکه قلب من بیشتر به درد میاد و من گریه میکنم الآنم با گریه دارم می‌نویسم یه روزی مامان عماد همین حرفارو نوشته بود و من اتفاقی خوندم و قلبم به درد اومد الان عمیقأ حس مامان عماد رو میفهمم با پوست واستخونم دارم میچشم خدایا مگه بچم چه قدر تحمل توان داره این همه درد بیماری مشکل تو بدنش یجا قرار گرفته از وقتی نطفش تشکیل شد اذیت شد تو شکم من تا همین الان ناشکری نمیکنم ولی باید همه حرفامو بنویسم دلم داره میترکه تواین اتاق تنهام با پسرم کاش مامانم یا شوهرم اجازه داشتن بیان پیش من ، ما تنهایی داریم دق میکنیم خدا به حق این ماه معجزت رو نشون بده مثل همیشه کمکمون کن
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
سلام خواهرا اول از همتون ممنون که همیشه دعامون میکنین فقط من نتونستم جواب همتونو دونه دونه بدم عذر می‌خوام از همتون ، از همینجا ممنون همتونم که دعا میکنین ، وضعیت پسرم الان خوابیده دیروز که خیلی حالش بد بود و واقعا من یه صحنه هایی رو دیدم که الان تعجب میکنم چه طور تونستم تحمل کنم دوام بیارم پسر قهرمان مامان دیروز نفس نمیتونست بکشه و خدا به هیچ مادری نشون نده این صحنه و لحظه هارو دیگه وقتی نفساش داشت کم میشد چند لحظه فکر کردم خدایی نکرده زبونم لال داره می‌ره از پیشم خیلی وضعیت بدی داشت بچم اصلا نمیتونست نفس بکشه من فقط دعا میکردم خیلی حالم بد شد دیروز و تاالان با زور ۳ تا سرمی که زده بودم سرپا شدم اینم از خدا ممنون که قدرت بهم میده توان میده بتونم مراقبت کنم از پسرم ، الان با سرنگ شیر دادم کم کم میخوره ولی بیحاله ومیخوابه هربار می‌خوام دارو بدم نرده های تخت رو باید بیارم پایین اینقدر سنگینه دستام توان نداره وفقط از خدا می‌خوام توانش رو بهم بده 😭😭😭چند قاشق فرنی خورد و ما دوتا تو یه اتاق ایزوله ( اتاق خصوصی که فقط پسرم خوابیده ) هیچکس حق ملاقات نداره و منم حق ندارم برم بیرون آلوده میشم ادامه طولانی شد بعدی و
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
سلام خاله های مهربون گفتم از وضعیت پسر قهرمانم بگم ببخشید که صفحه من شده غصه ناراحتی مریضی هیچکس این وضعیت هارو حتی یه لحظه ام نمی‌خواد فکر کنه چه برسه این وضعیت ها بشه زندگی کردن هرروزش 🥺😔😔😔توکل بخدا هرچی خدای مهربونم بخواد راضی ام به رضای خدا
پسرم سرفه داره هنوز بحث آنفولانزاش خوب نشده امروز مامانم زحمت کشید سوپ پخت سوپ وغذای بیمارستان مزه آب میداد پسرم نخورد حالمون بهم خورد مامانم سوپ پخت یکم دادم خورد فرنی هاشون عوضش خوشمزه اس امروز فرنی هم دادم صبح خدمه کمکم کرد تخت زیر انداز کلا لباس همه چیز رو عوض کردیم مرتب شد همه چیزش پرستار کمکم کرد بغل کردم شیر خورد پسرم بعد دوروز شیر نخوردن امروز تو بغلم با شیشه اش شیر خورد آخه پسرمن عادت کرده تو بغل خودم باید بیاد شیر بخوره این دورروز با سرنگ کم کم میدادم و سخت بود فشار و سنگینی به یه طرف بدنم وارد میشد و امروز کلا دستام درد میکرد مسکن خوردم این دوروز فقط داروهاش با کم کم فرنی میدادم امروز یه بیسکوییت تو آبجوش حل کردم فرنی ام دادم بحث آنفولانزاش خوب بشه قلبش میمونه که ام آر آی ببرن و دکتر نتیجه آخر رو بگه که آیا عمل میکنن یا پیوند میزنن یاباطری میزارن به قلبش ( چون روز اول که اکو گرفتن دکتر گفت بستری کنین خطر ناکه نبرید خونه تا جواب ام آر آی و هولتر بگیریم و بگیم عمل یا پیوند کدومش لازمه ، هنوز هم روزهای سختی در انتظارمه میدونم از پیش برمیام اولین بارم نیست سختی میبینم پسرم مثل خودم مرد روزهای سخته ولی خدایا بچمو هرجور به صلاحشه نجات بده نزار زجر بکشه 😭😭😭😭🙏🥺
مامان حامین🥰🐣🩵 مامان حامین🥰🐣🩵 ۱ سالگی