۱۱ پاسخ

گلم خودتم پیشش باش و بهش تا میتونی محبت کن
شیر گرفته شده مادر که نباید از بچه گرفته شه

اگه بخاطر بارداری بهش نمیدی .حداقل شیر خشک بیر نصف شبا گشنه میشه بهش بده عزیزم

گناه داره پیشش باش من پسرمون از شیر گرفتم شیر پاستوریزه میریزم شیشه شیشه با کمی آب گرم قاطی میکنم میخوره اگه میخوره حتما بهش بده یه جایگزین باید داشته باشه

حداقل تو بقل خودت بگیرش از دوریت بیشتر گریه میکنه

ببین عزیزم یا شیرخشک یا شیر پاستوریزه وقتی خوابه و حدس میزنی الانا گشنه اش شده پاشو درست کن و بهش بدهه اینجوری شکمش سیره و بیدار نمیشه

عزیزم من قطع کامل نمیدونم ولی شبشو قطع کردم ولی کلا خودم نگهش میدارم اصلا با شوهرم نمی‌مونه باز خودم بهتر ارومش میکنم جای خوابتو جدا کن ولی گریه کرد خودت برو سراغش من اینکارو میکنم

عزیزم خودت باید کنارش باشی نه اینکه بری جای دیگه بعدشم تدریجی شیرو قطع کن که کوچولوت آسیب نبینه

گناه داره یهو از خودتم جداش کردی پیشش باش محبت کن بهش ببین شیر گاو یا پاستوریزه میخوره بهش بده

شیرخشک بده یا شیر گاو گناه داره

اینجوری که خودتو نبینه بدتره
خیلی بیشتر از قبل باید خودت رو و محبت ات رو حس کنه ، اینجوری فکر میکنه تو رو هم از دست داده

کامل از شیر گرفتی

سوال های مرتبط

مامان دوران مامان دوران ۲ سالگی
تجربه روز دوم از شیر گرفتن تا الان :
دیشب خیلی شب سختی بود😔پسرم طبق عادتش ساعت۴:۳۰ بیدار ش برای شیر من نزدیکش نشدم تا شیر نخواد خیلی گریه کرد شوهرم تا ساعت۵:۳۰ سرگرمش کرد تا بالاخره خوابید دوباره طبق عادت ساعت۸ بیدار شد و شروع کرد گریه کردن شوهرم سیبزمینی سرخ کرد یکم سرگرم شد خورد و بعد بریدمش بیرون تا نزدیکای ظهر تابش دادیم براش هندونه هم خریدیم اومدیم خونه موقع خوابش بود چون عادت به خوابیدن با میومدی داشت باز کلی گریه کرد منم پا به پاش گریه کردم😭خیلی سخته
با هندونه سرگرمش کردیم یادش رفت شروع کرد خندیدن بعد شوهرم بردش حموم بعد من سوپی که درست کرده بودم رو دادم خورد و بعد ناهار با باباش رفتن خوابیدن

واقعا دم شوهرم گرم خیلی داره همکاری میکنه دوشبه نخوابیده و مدام نگهش میداره نمیذاره من نزدیک شم که پسرمون من رو نبینه بهونه می‌می کنه ،امروزم نرفت سرکار و مرخصی گرفت موند و کلی کمک حالم شد
اگه امروز نبود اصلا نمیتونستم تنهایی از پسش بربیام🥺
مامان دخترکم مامان دخترکم ۱۷ ماهگی
دخترم جدیدا خیلی اخلاقش با باباش بد شده، ما برناممون اینجوریه که صبح ها باباش زودتر میره سرکار، من دخترم رو شیر میدم اماده میکنم میبرم مهد بعدش میرم سرکار خودم، عصرا باباش ‌زودتر میاد اون میره دنبالش، حدودا یک ساعت ، یک ساعت و نیم باهاشه، باهاش بازی میکنه غذاش رو میده تا من بیام بعدم ، یه ساعتی سه تایی باهمیم بازی میکنیم باهم حمامش میکنیم بعدا میخوابونیمش.. یعنی کل روزای هفته به جز اخر هفته ها همینه برناممون
واقعا هم هر دو با هم مشارکت داریم و باباشم خیلی واسش وقت میزاره باهاش بازی میکنه ‌‌دوسش داره، مثلا خیلی روزا میره دنبالش مهد، مستقیم میبردش پارک ، تو خونه هم میان همینطور کلی باهاش بازی میکنه ولی دخترم جدیدا خیلی اخلاقش با باباش بد شده، خیلی ازش دوری میکنه، مخصوصا من که هستم همش فقط میاد سمت من و میخواد تو بغل من باشه و حتی روش رو‌ از باباش برمیگردونه.. یا مثلا تو بغل باباش گریه میکنه شدید که بیاد تو بغل من.. یا مثلا میخواست کف پاش کنیم هر چی باباش میگفت بیا من پات کنم گریه میکرد افتاده بود دنبال من که فقط من پاش کنم کفشاش رو..
طفلی شوهرم خیلی ناراحت میشه، قشنگ میبینم دلش میشکنه، از یه طرف دخترم اینجوری گریه میکنه دلم نمیاد بغلش نکنم، از طرف دیگه احساس میکنم شوهرم ناراحت میشه فکر میکنه تقصیر منه و من خوشم میاد که بچه بیشتر میاد سمت من.. در صورتیکه واقعا اینجوری نیست و من همش به دختر میگم برو بابا رو بغل کن، بابا رو بوس کن حتی خودم هی جلوش بوسش میکنم که ببینه یاد بگیره ولی خیلی بی محلی میکنه به باباش..
به نظر شما علتش چیه؟ اصلا طبیعیه این رفتارش؟