۴ پاسخ

دختر من خودش اصلا با اسباب بازیاش بازی نمیکنه من حتما باید بشینم کنارش و باهاش بازی کنم تا با اسباب بازیاش بازی کنه

پسرمنم اصلا دوسنداره در حددودقیقه مثل پسر شما با دریل جاربرقی قابلمه اینجور چیزا بازی میکنی

پسر من خیلی دوست داره مخصوصا ماشین بازی

بله پسر منم اونجوریه و علاقه ی زیادی به قابلمه و آشپزی داره و بالا رفتن از کابینتا

سوال های مرتبط

مامان پسرم💙 مامان پسرم💙 ۲ سالگی
#آموزش-گفتار
مهارتهای پیش زبانی==»نکات توجه و تمرکز
*حذف کامل گوشی و تلوزیون یا قانون 2x یعنی مثلا یک ساعت تلوزیون میبینه دو ساعت باهاش بازی کنید
کودکان زیر دو سال بهتره کامل تلوزیون حذف بشه بالای دوسال حداکثر یک ساعت بهتره کنار کودک باشید و صدای تلوزیون رو کم کنید باهاش حرف بزنید مثلا قطار نشون میده بگید قطار صدای قطار دربیارید یا گاو نشون میده بگید گاو ،گاو میگه مااا
*کاهش حواس پرتی
مثلا اسباب بازی که با کودک بازی میکنید یا پازلی که درست میکنید همه قطعات رو یکجا ندید.اینجوری کودک با وسایل بازی میکنه بهم میزنه و دیگه احتیاجی با برقراری ارتباط با شما نداره
یکی یکی میدیم تا به اسمی که میگیم یا صدایی که درمیاریم توجه کنه

*موقع بازی با کودک همه اسباب بازی هارو بهش ندید دور از دسترس کودک بزارید و نهایتا 8تا اسباب بازی از انواع مختلف (پازل-ماشین-خونه سازی-عروسک-مکعب و..)در دسترس باشه که کودک به همونها توجه کنه وقتی که دیگه بازی نکرد اونهارو جمع کنید و وسایلی که خیلی وقته ندیده بهش بدید تا براش جذاب باشه و توجه کنه
کتاب هم همینجوری همه کتابهاشو نریزید جلو کودک که همرو باز کنه ورق بزنه پاره کنه یدونه بیارید که توجه کنه
*حواستون باشه که کودک گرسنه و تشنه و مریض نباشه پوشکش عوض کنیدخسته نباشه خوابش نیاد وقتی سرحال باشه بهترین عملکرد رو داره

*اسباب بازی انتخاب کنید که تعداد محدود قطعات داشته باشه و انتها داشته باشه تا کودک کلافه نشه
مثل پازل های یک تکه یا حلقه برای شروع خوبن
*یکجا نشستن و انجام یک فعالیت کودک رو کلافه میکنه بین بازی فعالیت فیزیکی انجام بدین مثلا پاشید بدوئید کودک رو بغل کنید قلقلک بدید فعالیت رو براش جذاب کنید
مامان آواز مامان آواز ۲ سالگی
مامان آواز مامان آواز ۲ سالگی
تاپیک سوم: راه‌حل
کودک در 2 سالگی از لحاظ روحی نیاز داره روزی نیم ساعت با مادر بازی کنه، ولی نیم ساعت باکیفیت. یعنی تمام مدت فقط با کودک بازی کنی و حتی یه لباس تا نکنی (چون لباس تا کردن جزء کارهای خودت محسوب میشه نه بازی با کودک!). میتونی به شیوه میررینگ بازی کنی. یعنی از جملاتی که بچه میگه، یک جمله رو انتخاب و اونو تکرار کنی. مثلا بچه میگه: بیا با لگو قرمز خونه بسازیم. شما بگی: آخجون! میخوایم با لگو قرمز خونه بسازیم. اینجوری بچه میفهمه که همه حواس شما پیش اونه.
در رابطه با من، چون طلاق گرفتم و آواز نمیتونه هر روز پدرش رو ببینه، روانشناس گفت روزی یک ساعت بازی باکیفیت براش کافیه. حالا من چکار کردم؟
به ازای هر 1.5 یا 2 ساعتی که با آواز بازی میکردم، یه ربع میرفتم سراغ یه کار دیگه. مثلا از 5 بازی شروع میشد، من از ساعت 6:15 بهش میگفتم که دو تا دیگه بازی کنیم، بعد من میخوام ظرفها رو بشورم. این جمله رو چند بار تکرار میکردم، و ساعت 6:30 میرفتم سراغ ظرفها. بعد شستن ظرفها، دوباره برمیگشتم سراغ بازی با آواز.
آواز چکار می‌کرد ؟ جیغ میزد و گریه می‌کرد که بیا بازی کنیم. دفعه اول حدود 20 دقیقه گریه کرد.
حدود یک هفته ده روزی اوضاع همین بود. به مرور میزان کارها روبیشتر کردم. یعنی اگر روز اول یه ربع پیشش نبودم، به مرور این زمان شد نیم ساعت و به یک ساعت رسید.
اون یک هفته اول دهنم سرویس شد! به معنای واقعی کلمه نسبت به صدای آواز حساس شده بودم. انقدر گریه شنیده بودم که دوست داشتم سکته کنم، چند روز برم بیمارستان فقط برای اینکه دیگه صدای گریه نشنوم!!!

ادامه در کامنت
مامان آواز مامان آواز ۲ سالگی
تاپیک دوم: صحبت‌های روانشناس
روانشناس گفت: از دو سالگی به بعد بحث فرزندپروری خیلی جدی‌تر میشه. اینکه من مدام در حال بازی با آواز باشم، اصلا درست نیست؛ چون دارم اونو یه بچه وابسته بار میارم. بچه‌ای که بدون حضور مادر حتی نمی‌تونه بازی کنه، در حالی که یک کودک دو ساله "باید" بازی کردن به تنهایی رو بلد باشه. بهم گفت اگر از الان این وابستگی رو کنترل نکنم، آواز همینجور عادت میکنه و روز به روز وابسته‌تر میشه. که خب این مساله در دوران تحصیل واقعا دردسرساز میشه و اصلا به نفع بچه نیست.
در کنار موضوع وابستگی و عدم استقلال بچه، که خب مسائل بسیار مهمی هستند، این نکته هم هست که تا کی میخوام فقط یک مادر باشم و مدام در حال رفع نیازهای بچه؟ من به عنوان یک انسان حق زندگی دارم، و باید یه تایمی رو برای خودم داشته باشم.
حرف‌های روانشناس برای من یک تلنگر بود. چون هیچوقت فکر نمی‌کردم وقت‌گذرونی و بازی بیش از حد با آواز، ایرادی داشته باشه. به نظر من ایرادش فقط این بود که وقتی برای خودم نداشتم و خب قبول کرده بودم که باید با این مساله کنار بیام. ولی هیچوقت فکر نمی‌کردم این کار به ضرر بچه‌ام باشه. تازه کلی به خودم افتخار می‌کردم که مادر خوبی هستم و همه وقتم رو دارم میذارم برای بازی با بچه‌ام !!!

خب حالا چکار کنیم؟ تاپیک بعد میگم.