حس من با بقیه متفاوت بود...درسته که ۹ ماه بارداری رو انتظار کشیدم و دلم میخواست زودتر ببینمش اما وقتی دنیا اومد و گذاشتنش روی شکمم حالم بد شد و ترسیدم دلم میخواست بگم برش دارین...بعدم که بغل پرستارا میدیدمش انگار هیچ حسی نداشتم هیچی نمیتونستم بگم...حتی بخاطر ترس از قضاوت دکتر و پرستارا که نگن چرا هیچی نمیگی و ذوق نداری فقط نگاش کردم و گفتم چقدر کوچولویی
ولی کلا اخلاق من اینطوریه که خیلی دیر به چیزی یا کسی انس میگیرم و دیر میپذیرمش
ای کاش انقدر مادرا وابسته بچه ها نبااشن... خیلی وابستگی اونم با این شدت سخته...
حس کردم ورژن کوچولویی از باباشو زاییدم😂
من زایمان اولم زودرس بود بچه هامو از دست دادم . 😭 دعا کنید اینبار منم بسلامتی به وقتش تجربه کنم
یه تیکه از وجودمو دیدم
انگاری که تمام حسای خوب دنیا اون لحظه مال من بود
شیرین ترین حس دنیاست..عاشقشی به تمام معنا
من وقتی بچم دنیا اومد فقط گفتم بدید نگاش کنم اولین کلمه گفتم چقد تو خوشکلی😍😂
بچه اولم اصلا باورم نمیشد این بچه منه ینی من مادر شدم.خیلی قشنگ بود خیلی
قلبت بيرون از کالبدت🥲❤️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.