میگم دخترا ... شمام به بابای جوجه هاتون اعتماد ندارین!از نظر درست نگه داشتن بچه... یه بدبختی شده برامون 10 دیقه میگم نگهش داره 50 دیقه باید توضیح بدم که چیکارکنه.. ازطرفی واقعا دلم میخواد نگهش داره اما واقعا بلد نیست و من واقعا فکرم درگیر میشه... سراین موضوع بحثم کردیم که تهش گفته اصن خودت نگهش دار.... امروز واکسنشو زدیم بهم گفت استراحت کن میبرمش توی شهر با ماشین دور میزنیم، خیلی سعی کردم وقتی رفتن زنگ نزنم تا بدونه خیالم ازش راحته ولی بازم نتونستم و زنگ زدم الان که حالش چطوره ازم ناراحت شد و قطع کرد گوشیو... من زیادی گیر میدم؟! یا شماهم اینجورین!!!!!!

عزیزم اونم پدرشه در حد توانش از بچش مراقبت میکنه نگران نباش صدشو میزاره براش

من اصلا حساس نیستم و همیشه بدون نصیحت میدم دست باباش

ای خواهر از چی بگم
من تو شهر غریبم
طبقه بالا خونه مادر شوهرم میشینم
بعضی وقتا دخترمو می‌بره پایین قلبم کنده میشه
طبیعیه .خخخخخخ
فردا ب اینا میخندی

طبیعیه عزیزم مادر استرس میگیره وقتی بچه گریه کنه و بقیه نتونن آرومش کنن... ولی سعی کن خودتو کنترل کنی و اعتماد کنی به همسرت کم کم یاد میگیره بالاخره... ماهم اولش بلد نبودیم به مرور بهتر شدیم...

نه من اینطور نیستم بهش یاد دادم تقریبا
در روز یکساعت میدم با ماشین بگردونش تا من برم کلاس ورزش

من هیچوقت نمیدمش با ماشین ببرش دور بزنن بدون خودم چون خیلی حواسش نیست
ولی تو خونه نگهش میداره
خب البته که دلسوز هستن اما نه مثل خودمون
ولی خب بالاخره بابای نی نی نمیشه بهش اعتماد نکنی چاره ای نداری گناه دارن اونا هم مثل ما بار اوله بابا میشن

والا منم اینجوری ام.همسرم بعضی وقتا میگه من پدرش نیستم

من شوهرم خیلی خوب بچه رو نگه میداره فقط منتظرم از سر کار بیاد میدم دستش میرم به کارام میرسم از صب هم وقتی تنهام کلا استراحت مبکتم و به بچم میرسم
تازه شوهرم بهتر ارومش میکنه خیالم راحته

شوهرم خیلی حساس و محتاطه باز من بهش همش میگم اینهمه احتیاط لازم نیس🙈کلا خونوادشون همه همینن منم با خیال راحت میزارم پیششون جایی کارداشته باشم

من به شوهرم میدم مثلا بغلش میکنه اشتباه بهش میگم اینجوری بگیرش اینجوری گرفتی بهش فشار میاد اذیت میشه ...
اخه بچه دو ماهه رو که تنهایی نمیشه برد بیرون اونم اینکه واکسن زده باید مراقب تب باشی خب دوتایی میرفتین
به هر حال بچه اول همه بی تجرن باید زمان داد بهم و راهنمایی کنیم هم و

من باز شوهرم بلده حرص میخورم که اقا میخواد بچه بخوابونه که من یکم بخوابم گریه بچه در میاد اونم سرش تو‌گوشی میرم باهاش بحث میکنم😐😐

والا منم باشم زنگ میزنم خبر بگیرم از بچم