شما هم خونه مادرتون میرین هی به بچه هاتون گیرمیدن میدونم ازدست منوبچه هام خسته شده بهش حق میدم بچه دستش رودیواره سروصدا میکنه دیوارمون لکه میشه یا کامپیوترداداشم خاموشه پسرم الکی میگه دایی میخوادکامپیوترروبده بهم دادمیزنه دایی خودش بچه دارمیشه واسه چی به توبده مغزم نمیکشه الانم بچه هام رواوردم تواتاق دروبستم گفتم همین جا باشین تکون نخورین ازجاتون😔😔😔😔😔😔

منم یک هفته بودم دیگه دخترم زیادی اذیت میکرد مثلا اونا خواب بودن پا میشد تی وی روشن میکرد ابجیم غر میزد یا یچیزی گم میشد میگفتن کار دلوینه منم اومدم خواهر جان توهم جمع کن برو خ خودت هیجا خونه خود آدم نمیشه بخدا

برعکس خونه مامانم ب دخترم بگم ساکت یا فلان پدرومادرم منو دعوا میکنن ک چرا ب بچمون چیزی میگی بزار هرکار میکنه بکنه هرچی هم بخاد بابام اینا براش میخرن
ولی خونه مادرشوهر همش ب دخترم گیر میدن دخترمم نمیاد اونجا گفتنی میریم خونه عزیزجون طفلیم ناراحت میشه😑

تو این مورد به والدین حق میدم... اونا بعد عمری اسایش میخوان.. مهمونی نهایتا هفته ای یکی دوبار اونم کوتاه در حد یکی دوساعت سر زدن.. نهایتا روزای تعطیل که بقیه خواهرا و برادرا میان ی شب جمعه یا ظهرجمعه دورهمی.. بیشتر باشه ادم از چشم می افته

عزیزم برو خونت راحت تری فوقش بریزن بپاشن خونه خودته هفته ای دوبار کارگر بگیر

عزیزم منم همینه من مامانم وسواس شدید داره دخترم سرویس بهداشتی خونه استفاده میکنه ولی مامانم سرویشون بیرون هست می‌دونم دخترم اونجا باشه مدام باید ببرمش بیرون اگه تو خونه بره مادرم یجوری میشه خودم حس میکنم واس همین نمیرم زیاد

من خونه مامانمم اینجوری بگن ب بچم نمیرم
مامان من نوه هاشو بیشتر از بچه هاش دوس داره و اصن گیر نمیده ..خواهرزادم الان ۱۵ سالشه کلا مامانم بزرگش کرده
ب مامانم بیشتر وابستس تا خواهرم

خب عزیزم عادیه ما خودمون چطوریم بعضی وقتا اعصاب نداریم یا حوصله بچه های خودمونو نداریم اوناهم سنشون رفته هرچی گفتن حتی اگه یه سیلی هم زدن تو نباید به دل بگیری

بنظرم از مامانت ناراحت نشو .اونا دیگه بچه داری کردن واسه بچه خودشون الان وقت استراحت شونه .بنظرم یه روزی پشیمون میشی میگی کاش مامانم بود وبازم سره منو بچه هام داد میزد ..منو شماهم یه روزی مادربزرگ میشیم .منم بابام مثه مامان شماست ولی من اصلا بدل نمی‌گیرم .سعی میکنم کم تر برم ..ولی باز زنگ میزنه که چرا نمیای .اونا خودشون گرفتار زندگی خودشونن بااین وضع گرونی بدبختی

از مامانت به خاطر بچه هات ناراحت نشو اون خیلی زحمتتو کشیده ما خودمون هم از دست بچه هامون خسته میشیم تا برسه به بقیه
سعی کن کنترلشون کنی از بقیه توقع نداشته باش همین که کلی وقته زحمت شما را میکشه خدا خیرش بده
بالاخره خونه وزندگیش رها کرده دنبال شماست

حالا من هنوز بچه ام به دنیا نیومده ولی بچهای خواهرم سالی چند بار میرن یک ماه میمونن ولی دیوار هم خراب کردن چیز سالم تو خونه نزاشتن دعوا هم کنیم نزاریم مامان بابام ناراحت میشن خونه خودشون معدبن دست به هیچی نمیزنن میرسن خونه بابام بسکه رو دادن ویرانگر میشن تنها کسی که دعواشون میکنه منم و کسی اهمیت نمیدا😕

میرسی بابا مامانت تو خونش غذا درست کنه بفرسته برات اگه نزدیکه.اون بیاد پیشت کار نکن یه هفته

من میرم خونه مادرم فقط کافیه به دخترم تذکر بدم یا سرش داد بزنم به خدا بابام بیشتر سرم داد میزنه که تو بهش چیکار داری

اوهه
منو دخترمو و داداشم هرروز کل کل داریم😅

عزیزم سن و سالشون با ما یکی نیست اعصابشون نمیکشه بعضی مادرا حساسن دست خودشون نیست درکش کن کاش مادر شوهرت یکی از بچه ها رو نگه میداشت حتما برا مادرت سخته هم به تو برسه هم به بچه ها هم به بابات و داداشت و هم خونه
شرایطش رو درک کن بزار پای خستگیش
سعی کن خونه خودتم بخوابی شوهرت کمک کنه برای اشپزی برات بیاره
من استراحت بودم شوهرم قبل سرکار رفتن همه چیو اماده میکرد بعدشم باز اماده میکرد میاورد
وظیفه شریک زندگی هم هست وظیفه مادر نیست هم بچه هامونو نگه دارن هم خودمونو

تاپیک آخر منو بخون ببین وضعیت خونه مامان من چه جوریه.منکه اصلا دوام نمیارم

بخدا قسم هر پدر مادری نباید با اون یکی مقایسه کنید من خانواده شوهرم انقد آدم های مزخرفی هستن سالی ۱بار هم خونشون نمی‌بینیم ولی پدر مادر خودم انقد به بچهام خوبی میکنن شرمتدشون شدم بقرآن خدا سایه پدر مادر از سر هیچ کس کم نکنه پسرم کوچیک بود با دست زد ال سی دی تلویزیون پدرم سوخت حتا به روم نیاوردن

منم همینم هر دوماه یا سه ماه یه شب بیشتر نمی ایستم.وقتی هم میگن چرا نمیای میگم بچه هام فضولن.توی خونه خودشون راحت ترن.اونا هم اعصابشون نمی‌کشه دیگه.حق بدیم.

برعکس من میرم خونه مادرم ب دخترم چیزی بگم بابام زود بهم عصبی میشه الانم ی هفتس رفته خونه مادرم میگه من نمیام بابام داداشام بردن خریداشو کردن از من بیشتر دوس دارن منم حسودی میکنم گاها دعوا هم میکنم

مامان ندارم💔💔

اره پس نمیدن.من بچم کازی رو هم که حتی نکرده میندازن گردنش الان با مامانم قهرم

خوب نرو خونشون

چرااونجایی خب وقتی اذیت میشی

راحت نیستی زیاد نرو .منم خونه مامانم راحت نیستم بچه که هیچی خودمم نباید از جام تکون بخورم مامانم خوشش نمیاد