بچها من چندروزه خیلی عصبی میشم وقتی بنیامین میبرم بیرون اصلا راه نمیا همون توو وسط جمعیت یا خیابون وایمیسه با هیچ بهونه راه نمیا باید برم با گریه و کشون کشون ببرمش تووکوچه اصلا انگو مادر نیستم انگو بنیامین ک جیگر گوشمه اصلا گریه هاشبرام مفهومی ندارد میگم ول کنا خودش آروم میشه اصلا انگو محبت مادرید یه جوری شده وقتی گریه و لج می‌کنه دلوم‌ نمیخا برم ارومش کنم میگم همینجور گریه کنه تاخودش آروم بشه چرو من اینجوری شدم چرو سنگ شدم من کو اون سحر ک تا به ذره بچش گریه میکرد میدوید سمتش و بغلش میکرد و میگم ن مامانی چیزی نیس توروخدا چیکار کنم بچها نمی‌خوام مادر بدی باشم شمو اینجور وقتا ک اینقدر رو اعصاب میرم و گریه و لجبازی شدید و اینکه وسط خیابون با هیچ بهونه یا گول زدنی راه نمیان چیکارمیکنین بیرون برممکافات دارم نرمم تووخونه بچه دیونه میشه کلافس🥲🥲😓😮‍💨

دقیقا منم همینجوری شدم فشار زندگی آنقدر رومون زیاد هست همه بلایی سرمون اومده خواهر

منم همین جور شدم بعضی موقع ها دلم می خواد خودمو خفه کنم انقدر اذیتم می کنه همش جیغ همش نق خسته شدم ذهنم دیگه کشش نداره یک دقیقه هم بیام تو روز سرمو بزارم با وسایل هاش می زنه تو سرم قشنکه اعصابم بهم می یزه

تو این سن دقیقا این شکلی بشن منم همچین شدم مثل تو

عزیزم منم اینجوریم اتفاقا امروز به شوهرم گفتم دیگه نمی‌کشم بخدا اصلا به حرفم گوش نمیده من تنهایی بیرون نمیبرمش یا با مامانم میریم یاشوهرم‌ درسته مادریم ولی دیگه ازسنگ که نیستیم آدم خسته میشه

طبیعی خواهر من، ما گاهی حس سنک دلی عجیبی میگیریم و از فرط خستگی احساسات ازبین میره و گاهی لازمه ولی
ولی تا جایی که ممکن کنترلش کن و همون لحظه بغلش کن بوسش کن
زیاد راه نبرش
خستگی کلافش مبکنه و عصبیش

من ککه یه روانی کاملم

پسر من که ۴ماه کوچیکتر از بنیامینِ همینجوریه وای سرشو میکوبه محکم تو در و دیوار و زمین خیلی لجبازِ همش بهونه همش گریه همش میخاد بره بیرون منم خیلی خسته م شب تا صبحم رو پامه گفتم از شیر بگیرمش خوابم بهتر شه نگو بدترررر شده

پسر من این روزا نق زدن و بهونه گیری و اذیت کردناش ب عرش اعلا رسیده همش دارم دعواش میکنم و ازین موضوع خیلی ناراحتم

سنشونه دیگ.پسر منم همینه .منم خیلی خسته ام

فکرکنم تو تنها نیستی💔 بشدت ادم عصبی شدم😓

منم همینم از بس نق نقووووو هستن اینجوری شدیم

چقدر منی تو💔