۹ پاسخ

واقعیتش نه من بچه دار نمی‌شدم
تایپک هامم بخونی متوجه میشی
زندگی ندارم 💔🥲

من و همسرم اختلاف پیدا کردیم همش میگم کاش این بچه نبود این چیزا رو نمی‌دید به شوهرم میگم داد نزن جلو بچه حالیش نیست مجبورم من سکوت کنم بچه آسیب نبینه

تو سنندج برای من سز انجام نشد رفتم همدان

اره حتما رادوینم و با همه ی سختیاش به دنیا میاوردم دوباره سزارین میکردم اما اون همه هزینه ای ک کردم پیشه یه دکتر بهتر میرفتم

بله هزاربارم برگردم عقب بازم بچه میارم درسته ناخاسته بود ولی خداروشکر درسته پاره شدم ولی بازم شکر
من ب انتخاب خودم سزارین شدم و خیلی خیلی راضیم صدبارم برگردم عقب سزارین رو انتخاب میکنم

اره منم میارم با وجود این ک بچم خیلی خیلی اذیتم میکنه و دوران بارداری سختی داشتم کلا استراحت مطلق بودم ک خیلی بم سخت گذشت ولی هرردز خداروشکر میکنم ولس داشتنش من بازم سزارین انتخاب میکنم زیر میزی دادم ک سز بشم و شدم

اره منم حتما بچه میارم،انتخابمم سزارینه با این سزارین اجباری شدم ولی هزار برابر طبیعی برای من اسونتر بود چون قبلاً یه بار طبیعی زایمان کردم با ۳۰تا بخیه یک ماه نمی‌تونستم بشینم ولا صد رحمت به سزارین در مقابل زایمان طبیعی من البته،بعضیا راحت زایمان طبیعی میکنن و بخیه هم نمیخورن که اون گل و بلبله دیگه زایمان نیست

بله عزیزم باهمه سختیاش اگه برگردم عقب باز بچه میارم شرینی زندگی ان
انتخابم سزارین دوست دارم
ولی زایمان طبیعی خوبی داشتم خداروشکر
ولی اگه میشد برگردم عقب سزارین اختیاری میکردم

آره عزیزم اگ برگردم عقب بازهم بچه میارم وانتخاب زایمانمم طبیعی چون هردوزایمانم طبیعی بود وفوقالعاده زایمانام راحت بود

سوال های مرتبط

مامان عشق مامان مامان عشق مامان ۹ ماهگی
سلام امروز ماهان ۸ ماهش کامل شد پارسال دقیقا ددم اسفند رفتم برای سرکلاژ
شب قبلش اصلا خوابم نبرد از استرس من تا حالا اصلا اتاق عمل نرفته بودم بیهوش نشده بودم میترسیدم از طرفی ام نگران بچه ام بودم
ولی در هر صورت به جون خریدم شب قبلش خونه را کامل تمیز کردم چون بعد از سرکلاژ قرار بود استراحت مطلق بشم البته من قبل از سرکلاژ هم استراحت نسبی میکردم به خواست خودم چون قبلا دخترمو تو ۲۲ هفته از دست دادم خیلی میترسیدم که این بارداریم هم اتفاقی بیوفته بدون اینکه کسیو ببرم همراهم صبح زود اماده شدم و با شوهرم رفتیم بیمارستان
کارای بستریمو انجام دادم لباس اتاق عمل پوشیدم و رفتم اتاق عمل همونجور که با دکتر صحبت میکردم دیگه چیزی نفهمیدم و ویتی چشمامو باز کردم تو مراقبت های ویژه بودم و ی اتاق دیگه ماسک اکسیژن رو دهنم بود ی پتو روم بود دلم یکم درد میکرد سرم به دستم بود و ی دستکاه بالا سرم برا کنترل و چک کردن ضربان قلب و فشار خون و اکسیژن و اینا
اصلا وفتی بیهوش بودم چیزی نفهمیدم یعنی روحم کجا بوده به نظر خودم دو ساعتی بیهوش بودم اینجور که ساعتو یادم بود خلاصه رفتن تو بخش عصری مرخصم کردن و از اون روز که ۱۸ هفته و چتد روز بودم تا ۳۶ هفته و ۰ روز که زایمان کنم هر هفته امپول پرولوتون میزدم نا گفته نماند از اول بارداری تا موقع زامیان هم روزی ۲ عدد شیلف میزدم خلاصه من دهانه رحمم خیلی نرم بود و باز میسد و زایمان زود رس 🫠
دکتر میگفت حین عمل سرویکست یکی دو بند باز بود
و زیر ۳ سانته طول سرویکست
من شدم استراحت مطلق خوابیده غذا خوردم از اسفتد تا تیر
دقیقا ۴ ماه خونه موندم
بعد از ظهر که مرخص شدم شوهرم مجبور بود با ماشبن ینگین بره خانوادمم
عروسی پسر عموم