خانما بعضی از مادرا چطور میتونن از بچشون جدا شن من چون باردارم سخته خونه کسی چون پاهام سر میشه خونه دایی مراسم دارن افطار میدن نرفتم دخترم 5,سالشه گریه کرد با مادرسوهرم فرستادمش چون اونجا بچه کوچک هست خواست بازی کنه باهاشون الان تو خونه تنهام انگار خونه باخودش برده هی گریه میکنم شوهرم زنگ میزنه یکم دلت برای منم تنگ بشه گفتم خودتو میاری با الینا😔

البته وابستگی و دلبستگی خیلی بده

عزیزم آدم وقتی خونه زندگی راحتی داشته باشه مرد خونش آدم باشه شعور فهم داشته باشه تمام نیاز خانومش برطرف کنه مگه زن هم مرض داره بچش ول کنه اون مادر های هم که این کار میکنن دیگه دست خودشون نیست مجبور میشن بعدم شب روزشون آه اشک برا بچشون

بچه نیاز داره ک تنها جایی بره از اون وابستگی بیرون بیاد

عزیییزم
سعی کن بیشتر بفرستی البته جای مطمعن
منم مثل شمام

وای دقیقا
من الآن تازه بچه ی اولم به دنیا اومده و یک ماهشه
از الآن فکر می کنم سر بچه ی دوم چطور دخترمو تنها بذارم برم بیمارستان
خدا رو شکر یکی عین خودم پیدا شد فهمیدم تنها نیستم