۱۵ پاسخ

یعنی چهار سانت بودی دوباره بسته شدی یه سانت😐😐😐ترس جدیدم

ورزش میکنی؟

کلا با امپول فشار خیلی سخته احتمال سز شدنشم زیاده. منم با امپول فشار رفتم بعد ۸ساعت اخرش بچه درست نیومد سزارین شدم.
نمیتونی بری سز؟ اینجوری که میگی فک نکنم زیاد اثر کنه روت هرچند خود سزارین از طبیعی سخت.تره

مگه میشه دهانه رحم باز شه بعدش بسته شه چرا صبر نکردی دردت بگیره بعد بری بیمارستان

به نظرم تا صبح زیاد نخاب خودت برو بشین زیر ابگرم و هی ورزش کن

کدوم بیمارستانی؟

منم 24 ساعت زایشگاه بودم ولی به من قرص میداد هر 8 ساعت امپول نمیزدن

دغدغه جدیدم نکنه سانت کم کنم

خب چرا رفتی بدون درد منتطر میموندی شاید درد بگیری بهترت بود

مگه دهانه رحمی که باز بشه دوباره بسته میشه🤔

انشالله به سلامتی فردا زایمان کنی روحیتو حفظ کن تو میتونی قطعا♥️

یعنی چی ماما ندارن؟؟
مگه میشه تا چند سانت بره برگرده؟

عزیزم نگران نباش به حق همین شب عزیز انشالله هرچی به صلاحه برات پیش بیاد

برای چی میگی زایمان کنی

وییی چرا طبیعی رفتی 😒

سوال های مرتبط

مامان جانان مامان جانان ۲ ماهگی
#پارت دوم و روز دوم دردا هم گذشت و صبح سوم دیدم دردام همچنان نا منظم شروع کردم به ماساژ نوک سینه و تحریکشون به مدت یک ساعت که کم کم احساس کردم دردام داره زیاد میشه از ساعت ۱ شب تا ۵ صبح دردام رو با تنفس شکمی و کیسه آب گرم تحمل کردم و ساعت ۵ رفتم زایشگاه که گفتن دهانه رحم ۵ سانت باز شده و بستری شدم به ماما همراهم زنگ زدم و ساعت ۶.۳۰ صبح رسید بیمارستان چون بچه اولم بود و دردا هنوز نامنظم بود تا حدودی بهم آمپول فشار زدن و دردام شدید تر شد منم با تنفس شکمی و ورزش روی توپ و ماساژ نقاط فشاری حدود یک ساعت و نیمی گذروندم و شدم تقریبا ۶.۵ سانت و درخواست بی دردی کردم و اسپاینال شدم از ناحیه کمر خیلی خوب بود البته یکم خارش داشتم بعدش که بهم ی آمپول زدن و برطرف شد و تا ۱۰ سانت بی حس بودم ولی وقتی بچه میخواست زور بده و بیرون بیاد خییییلی درد داشتم و حس فشار با تمام قدرت زور میزدم ولی بچه نمیومد حدود ۱۵ ۲۰ دقیقه با تمام توانم داشتم زور میدادم و رمقی برام نمونده بود بالاخره بعد آخرین زور بچه بیرون اومد
مامان مهیار مامان مهیار ۱ ماهگی
میخواستم برگردیم خونه صبح بیایم اما چون راه طولانی بود نداشتن گفتن امکان داره کیسه آب پاره بشه و خطرناکه دیگ‌ تو بخش زنان بستری شدم دیگ ۶ صبح دردام تایمش کمتر شد یعنی هر دو دقیقه می‌گرفت دیگ‌ رفتم گفتن سه سانتی و بستری شدم لباسامو عوض کردم و رفتم اتاق زایشگاه سرم‌ زدن و آمپول که نمی‌دونم چی بود دردام هنوز همینطوری بود ولی واقعا نمی‌تونستم تحمل کنم و‌همش گریه میکردم ماما هم تا چهار سانت نمی‌شدم نمیومد ولی این سه سانت گیر کرد و تا ۱ بعدظهر طول کشید تو این تایم‌‌ کسی نبود و کسی هم پیشم نمیومد میگف وایستا تا چهار بشی و من مثل بچه ها رو تخت نشسته بودم و فقط گریه میکردم 🫠💔 بعد دوباره اومدن معاینه دیدن شدم چهار سانت و تو معاینه کیسه آب پاره شد و سلام بر دردی که مرگ بود فقط جیغ میزدم دیگ‌ زنگ زدن ماما اومد اینم بگم بچه ها من کلا از ۶ صبح ک‌ بستری شدم خونریزی داشتم همش همش تشک‌ زیرمو عوض میکردن بعد با پاهای خونی گریه زاری ماما منو برد زیر دوش آب گرم بعدش کمرمو ماساژ داد و چهار تا گل مغربی سوراخ کرد ریخت زیر زبونم دوباره معاینه کردن شدم ۸ سانت