خانمابچه های شمام تومهمونی اذیت میکنن بخداپدرمنو دراورده داداشمم برای فردا دعوت کرده امانمیحوام برم بخدااینقدرگریه کردم ازدستش

اراد فقط کافیه ی ادم جدید ببینه یعتی تغییر ۱۰۰درجه ای میکنه مباد منو میزنه میگ‌دست بهم نزن نگام نکن لج و گریه ولی من بازم پرو هستم مسافرت مهمانی رو مدام میرم

آره خیلی حتی خونه خودمونم اینجوریه وقتی یکی میاد مثله کنه هم میچسبه به آدم ول کن نیست هرچی میگم برو با بچه ها بازی کن فایده نداره هر کیم میاد یه چیزی میگه هی میگن به خودت وابسته ش کردی نمیدونم اخلاقش زنونه ست همش تو زناست و پیش بچه ها نمیره و هزار تا حرف دیگه

بچه های من تو خونه خیلی سر وصدا واذیت دارن وقتی مهمونی میرم آروم میشینن همه میگن خوشبحالت چه بچه هایی نمیدونن تو خونه چی میکشم از دستشون

اره چه مهمونی بریم چه مهمون بیاد خیلی اذیت میکنه لع به اصطلاح چشمش به یکی میفته جوگیرمیشه تازگیاجلو بقیه من وپدرشم انقدراذیت میکنه دعواش میکنیم خیلی ناراحتم بقیه ام صداشودرمیارن سواستفاده میکننداذیتش میکنن انگاری بااین رفتارمون به بقیه ام رودادیم منم ترجیحم اینه خونه باشم

براش داستان مهمونی بگو با عروسکاش
بگو تو مهمونی چه کارهایی میشه کرد، چه بازیهایی میتونه بکنه