۱۰ پاسخ

پسر منم همینه به شدت مودی شده و وابسته من همش بغلمه بداخلاق هم شده

دختر منم خیلی بهانه منو میگیره، خونه مامانم و مادرشوهرم قبلا تنها وایمیساد ولی الان نه
اما مهمونی که میریم، همین ک من اونجا باشم براش کافیه، وگرنه اصلا یه لحظه کنارم نمیشینه، فقط میدوعه و شیطونی میکنه
یه لحظه نمیاد بغلم

وای من که یه مسافرت رفتم کوفتم شد ایقد که اذیت کرد یه روزه برگشتم همش نق میزنه بهونه میگیره زیادم بغل کسی نمیره همش میگه بریم تازه مسافرتم رفتیم خوابشم بهم ریخت کلافم کرد

پسر من خیلی بد شده جیغ می زنه چیز پرت می کنه اذیت می کنه همش جای رفت دیگه با گریه باید جداش ‌کنم

پسر من تو مهمونی گیر میده به یکی لغلش میشه و دیگه پایین نمیاد داعم با بچه ها بازی میکنه تایم رفتن که میشه با گریه باید از بقیع جداش کنم

دخترم میگه همه کارها را خودم بکنم
بیرون میبرم میگه خودم راه برم دستما نگیر
احساس مسوولیتش زیاد شده

‌وای پسر من دست منو میگیره میبره تو اتاق بچه ها میگه تو ام بشین اینجا پیش من
عملا هیچی از مهمونی نمیفهمم
تف به عید

دختر منم همینجوریه
ولی من خودمو قانع میکنم میگم دختره ناز داره
خدایی پسر سخته اینجوزی باشه

خلق و خوش خوبه البته بچه با بچه فرق داره پسر کوچیکم خیلی بهتر ارتباط میگیره با بزرگا و کوچیکا ولی پسر بزرگم اینجوری نبود هم الانم ارتباط نمیگیره زیاد و این که بهتون وابسته اس چون بیشتر اوقاتش رو با شما میگذرونه وبیشتر دوستتون داره احساس امنیت بیشتری باشما داره و اقتضا سنشم هست بزرگتر شه بهتر میشه

دختر من از اول کلا پیش کسی گذاشتم یا اومدن پیشش موندن تقریبا مستقله
راحت ارتباط میگیره اولش خجالت میکشه

سوال های مرتبط