خانم‌های گل سلام و شب بخیر
به تازگی چالشی برای من و نیک‌مهر جون درست شده که از راهکارهای من موثر نبوده، ازتون میخوام اگر شما توصیه یا تجربه‌ای دارید بهم منتقل کنید، پیشاپیش ممنونم
من هیچوقت پسرم رو از حیوانات نترسوندم و از بچگی عکس حیوانات رو بهش نشون دادم و راجع بهش توضیح دادم و بازی کردیم، کلی عروسک حیوانات و فیگورشون رو هم داره. با این وجود متاسفانه خیلی از حیوانات میترسه! و شب ها قبل از خواب همش میگه پنجره رو بستس!؟ درها رو محکم قفل کردی!؟ حیوونی نیاد تو خونمون!؟ و در نهایت از شدت ترس به تخت من و همسرم پناه میبره. این حالت خیلی منو مستاصل میکنه! هرچقدر با مهربونی توضیح میدم اصلا آروم نمیشه و حرف خودش رو تکرار میکنه "یه وقت حیوونی نیاد تو خونمون"
البته ناگفته نماند که یک ماهی هست که پرستو توی حیاط‌مون لونه کرده و رفت‌وآمد داره، مسئله نیک‌مهر جان مربوط به قبل تره و ترس از پرستو هم به اون اضافه شده.

۲۱ پاسخ

بهش بگو مامان جون حیوونا تو خونه ما نمیان.نمیتونن بیان
بگو پرنده کوچولو میخواد بچه بیاره اومده اینجا ما براش دونه بریزیم با بچه هاش بخوره

پسرمنم می‌ترسه فک کنم تواین سن طبیعی باشه

اول بهش بگو حیوانات تا وقتی اجازه ندیم داخل خونه نمیان بعد ازش بپرس که اگه یه حیوون بیاد توی خونه چکار ممکنه بکنه؟

من فکر میکنم طبیعیه

دوست یا آشنایی ندارید که حیوون خونگی داشته باشه؟
حیوون خونگی‌ش اروم باشه
پارسال گربه خیابونی دست پرواز رو چنگ زد و پرواز یه مدت از گربه میترسید
تا اینکه رفتیم خونه دوستمون که گربه داره، کم کم با اون گربه دوست شد و ترسش کم شد
البته گربه دوستمون اصلا نزدیک کسی نمیومد و خیلی اروم بود

من فکر میکنم اقتضای سنشون هست
دقیقا پسر منم نمی ترسه
ولی چند وقته هی میگه درو ببند کسی نیاد

دختر منم از دزد میترسه هر سری میگ ی جور راهنمایی میکنم باهاش حرف میزنم

سلام عزیزم
شب شما بخیر
دختر منم حدود یک سال پیش ترسش از رفتنِ برق شروع شد با اینکه هیچ وقت نترسوندیمش و چیز ترسناکی ندید.... هر وقت برق میرفت آنقدر گریه میکرد که میلرزید... هر چقدرم میخواستم آرومش کنم نمیشد.... خلاصه وقت رفتن برق کلی شمع بازی کردیم و کلی بازی‌های مختلف... الان بعد از یکسال ترسش خیلی کمتر شده.... پسر شما باید تو موقعیت قرار بگیره تا متوجه بشه چیز ترسناکی نیست... ببرش تو حیاط و پرستو رو نشونش بده و قصه ی مهربونیشو بگو که چطور واسه بچه هاش غذا میاره... کم کم به مرور زمان اوکی میشه

و یه نکته مطمئنید منظورش از حیوانات واقعا حیواناته ؟شاید از یه چیزه دیگه که یا واقعیه یا اصلا وجود نداره و تو تخیلشه ترسیده و بهش میگه حیوانات

شاید تو خیابون یا تو تلوزیون یا جای دیگه از حیوانات دیده ترسیده

به نظر من باهاش صحبت کنید تا ریشه این ترس پیدا بشه و بتونید حلش کنید مثلا کجا دیدی؟ کی گفته؟ ی راه حل دیگه هم ببرید از نزدیک ببینه و لمس کنه که آزاری بهش نمیرسه

ببرش باغ وحش بزار دست بزنه به حیوانات خانگی

طبیعیه که بترسه سن شروع ترسه نگران نباش پسر منم همینطوره

شاید 1نفر غیر شما ترس تو وجود بچه گذاشته یا برنامه کودک یا فیلمی دیده بلاخره ترس از 1جایی شروع میشه تا نگی داغه میسوزی بچه از کجا باید بفهمه که داغه خطرناکه

برید شهرستان اگر کسی رو دارید
اگر ن برید باغ وحش
پسر منم از یکسالگیش ک رفتیم شهرستان... راه طویله رو ک یاد گرفت کلا میره میمونه اونجا با گوسفندا و بوقلمون و مرغ و خروسها و..... عاشق اوناست

سلام
تا به حال فيلمي، كليپي نديده كه حيوان وارد خونه اي بشه و اهالي اون خونه ترسيده باشن؟

وییییییییی چ مامان خوب و مهربون و محترمی
چ قد لذت بردم ازت

نمیدونم چی بگم ، ولی منم با ۳۲ سال سن هنوز از همه حیوووونا میترسم
شدید

سلام درخواست میدهید ممنون

سلام درخواست میدهید ممنون

چه جالب دقیقا حرفای چند روز پیش دختر من
به نظر من انکار نکن ترسش رو
بپذیر بهش بگو خب پسرم انگار از یه چیزی ترسیده... بهم بیشتر بگو... بعد مثلا پرستو ... خونمونو بلده؟ زنگ میزنه بیاد؟ در میزنه؟ وقتی بیاد تو خونمون چیکار میکنه؟ ... تا جایی میتونی کمکش کن برون ریزی کنه ذهنشو بعد بهش بگو اره مامان اونا تو لونه های خودشون هستن و بقیه حرفا

حالا این نظر منه ... چون اصل بر اینه که احساساتشون رو بپذیریم و گفت و گو کنیم گاهی خودشون با حرفاشون و تایید ما با کلماتی مثل اوهوم... که اینطور و... هم مشکلاتو حل میکنن

بذار از مشاور هم بپرسم باز میام میگم بهت...

سوال های مرتبط

مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
مامانا یه سوال دارم ازتون با عرض معذرت دوستم یه پسر داره هم سن و سال پسر من دقیقا ۲۶ روز از آراد بزرگتره ، یه مدته یه نگرانی هایی براش پیش اومده که کلا بهمش ریخته میگه پسرم دوست داره لخت بمونه و بلافاصله تا لخت میشه دست میرنه به آلت تناسلیش، یا اشیا رو میزا ه روش و یهو میبینم که حالت نعوظ هست، و تا میگم چیکار نیکتی میترسه و دستشو میکشه میدونه که اینکارو باید قایمکی کنه چند بار هم میگفت تو حموم تکیه داده بود بهم و یه حالت تماس با پام ایجاد کرده بود ؛ خیلی نگرانه میگه طبیعیه یا نشونه ی بلوغی چیزیه، من بهش گفتم شاید چیزی دیده گفت اصلا و ابدا رابطمون که با همسرم هیلی کمه اونم در زمان مناسب اصلا ندیده، شوخی جنسی اصلا نداریم و حتی ماهواره هم نداریم که بگیم تو تلوزیون چیزی دیده، حالا به نظرتون این حالت ها طبیعیه ؟ و اینکه چکار باید کنه ، مدام در حال انجام این کار نیستا خیلی کم پیش میاد این چیزا رو ازش ببینه و اینکه فوق العاده بچه باهوش و با استعدادیه
مامان باراد مامان باراد ۳ سالگی
ماماناى عزيز من امروز خيلى فكرم درگير شده ، يعنى اتفاقى توى كلاس باراد افتاد كه باعث شد عميق تر بهش فكر كنم. يكى از بچه ها كه با پدرش اومده بود و پدرش هم بسيار آروم و متين هست ، به شدت پرخاشگرى ميكرد. به پدرش لگد ميزد دستش و گاز ميگرفت توى كلاس نميرفت و هر چى پدرش آروم صحبت ميكرد اين بچه بدتر ميكرد. بقيه بچه ها هم در حال ضبط اين صحنه ها🤦🏻‍♀️ يادم افتاد نبايد پدر و مادرش رو قضاوت كنم چون پسر خود من هم چند تا كلمه بد ياد گرفته و ميگه كه اصلا و ابدا در خانواده ما گفته نميشه، از جايى ديگه متاسفانه ياد گرفته و خودتون ميدونين تو اين سن پاك كردن اين حرفا و رفتارا از ذهن بچه ها چقدر سخته. ميخوام بگم ماماناى عزيز صبورتر باشين واقعا رفتارى كه ما با بچه هامون داريم محيطى كه توش پرورش پيدا ميكنن فقط خودشون رو تحت تاثير قرار نميده بلكه به دوستان و اطرافيانشون هم قابل انتقاله🥲. مواظب باشيم همين يه فرياد يا حرف بد از روى عصبانيت اول به بچه خودمون و بعد به بچه ديگه و همينطور جامعه بزرگ و بزرگتر منتقل ميشه. پس بياين آرومتر باشيم با حوصله تر و مودب تر 🤪 نسل بعدى حداقل آرامش و احترام بينشون باشه .