خانم‌های گل سلام و شب بخیر
به تازگی چالشی برای من و نیک‌مهر جون درست شده که از راهکارهای من موثر نبوده، ازتون میخوام اگر شما توصیه یا تجربه‌ای دارید بهم منتقل کنید، پیشاپیش ممنونم
من هیچوقت پسرم رو از حیوانات نترسوندم و از بچگی عکس حیوانات رو بهش نشون دادم و راجع بهش توضیح دادم و بازی کردیم، کلی عروسک حیوانات و فیگورشون رو هم داره. با این وجود متاسفانه خیلی از حیوانات میترسه! و شب ها قبل از خواب همش میگه پنجره رو بستس!؟ درها رو محکم قفل کردی!؟ حیوونی نیاد تو خونمون!؟ و در نهایت از شدت ترس به تخت من و همسرم پناه میبره. این حالت خیلی منو مستاصل میکنه! هرچقدر با مهربونی توضیح میدم اصلا آروم نمیشه و حرف خودش رو تکرار میکنه "یه وقت حیوونی نیاد تو خونمون"
البته ناگفته نماند که یک ماهی هست که پرستو توی حیاط‌مون لونه کرده و رفت‌وآمد داره، مسئله نیک‌مهر جان مربوط به قبل تره و ترس از پرستو هم به اون اضافه شده.

۱۸ پاسخ

بهش بگو مامان جون حیوونا تو خونه ما نمیان.نمیتونن بیان
بگو پرنده کوچولو میخواد بچه بیاره اومده اینجا ما براش دونه بریزیم با بچه هاش بخوره

پسرمنم می‌ترسه فک کنم تواین سن طبیعی باشه

اول بهش بگو حیوانات تا وقتی اجازه ندیم داخل خونه نمیان بعد ازش بپرس که اگه یه حیوون بیاد توی خونه چکار ممکنه بکنه؟

من فکر میکنم طبیعیه

دوست یا آشنایی ندارید که حیوون خونگی داشته باشه؟
حیوون خونگی‌ش اروم باشه
پارسال گربه خیابونی دست پرواز رو چنگ زد و پرواز یه مدت از گربه میترسید
تا اینکه رفتیم خونه دوستمون که گربه داره، کم کم با اون گربه دوست شد و ترسش کم شد
البته گربه دوستمون اصلا نزدیک کسی نمیومد و خیلی اروم بود

من فکر میکنم اقتضای سنشون هست
دقیقا پسر منم نمی ترسه
ولی چند وقته هی میگه درو ببند کسی نیاد

دختر منم از دزد میترسه هر سری میگ ی جور راهنمایی میکنم باهاش حرف میزنم

سلام عزیزم
شب شما بخیر
دختر منم حدود یک سال پیش ترسش از رفتنِ برق شروع شد با اینکه هیچ وقت نترسوندیمش و چیز ترسناکی ندید.... هر وقت برق میرفت آنقدر گریه میکرد که میلرزید... هر چقدرم میخواستم آرومش کنم نمیشد.... خلاصه وقت رفتن برق کلی شمع بازی کردیم و کلی بازی‌های مختلف... الان بعد از یکسال ترسش خیلی کمتر شده.... پسر شما باید تو موقعیت قرار بگیره تا متوجه بشه چیز ترسناکی نیست... ببرش تو حیاط و پرستو رو نشونش بده و قصه ی مهربونیشو بگو که چطور واسه بچه هاش غذا میاره... کم کم به مرور زمان اوکی میشه

و یه نکته مطمئنید منظورش از حیوانات واقعا حیواناته ؟شاید از یه چیزه دیگه که یا واقعیه یا اصلا وجود نداره و تو تخیلشه ترسیده و بهش میگه حیوانات

شاید تو خیابون یا تو تلوزیون یا جای دیگه از حیوانات دیده ترسیده

به نظر من باهاش صحبت کنید تا ریشه این ترس پیدا بشه و بتونید حلش کنید مثلا کجا دیدی؟ کی گفته؟ ی راه حل دیگه هم ببرید از نزدیک ببینه و لمس کنه که آزاری بهش نمیرسه

ببرش باغ وحش بزار دست بزنه به حیوانات خانگی

طبیعیه که بترسه سن شروع ترسه نگران نباش پسر منم همینطوره

شاید 1نفر غیر شما ترس تو وجود بچه گذاشته یا برنامه کودک یا فیلمی دیده بلاخره ترس از 1جایی شروع میشه تا نگی داغه میسوزی بچه از کجا باید بفهمه که داغه خطرناکه

برید شهرستان اگر کسی رو دارید
اگر ن برید باغ وحش
پسر منم از یکسالگیش ک رفتیم شهرستان... راه طویله رو ک یاد گرفت کلا میره میمونه اونجا با گوسفندا و بوقلمون و مرغ و خروسها و..... عاشق اوناست

سلام
تا به حال فيلمي، كليپي نديده كه حيوان وارد خونه اي بشه و اهالي اون خونه ترسيده باشن؟

وییییییییی چ مامان خوب و مهربون و محترمی
چ قد لذت بردم ازت

نمیدونم چی بگم ، ولی منم با ۳۲ سال سن هنوز از همه حیوووونا میترسم
شدید

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۳ سالگی
مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
مامان 🦄Delzhin🦄 مامان 🦄Delzhin🦄 ۳ سالگی
( مربوط به تاپيك قبل)

سلام و عرض ادب ❤️ خيلى ممنونم از همه ى مادراى عزيزى كه حالمو پرسيدن و يا نپرسيدن ولى توى دلشون واسم دعا كردن 🌱🦋
من روزاى سختى رو دارم پشت سر ميگزارم ديشب باز دكتر بودم دكتر بهم گفت همه ى اين مشكلاتىخكه واست پيش اومده از اعصابه ( تو رو خداااااااااااا مراقب خودتون باشيد حتى اگه حق با شماست بيخيال بشيد) بچه ها نميدونم حال من رو انشالله هيچ وقت هم ندوتيد. دلم نميخواد يك روز از حالمو حتى دشمنم داشته باشه ✋🏻
دست و روى ماهتون رو ميبوسم و همچنان تمناى دعا دارم ازتون. ❤️🌈❤️

خواهش ميكنم حرص نخوريد الان من بايد سونو ام آر آى و چكاپ كامل برم ولى دكترم گفت تو اگه اينجورى پيش برى بچت رو كسى ديگه بايد بزرگ كنه وقتى يه دكتر عاجزانه دستمو گرفت و خالصانه بهم هشدار داد يعنى من روحم اينقدر ضعيف بوده.
خواهر برادرام و مادرم كه اينقدر بنده خدا بيخياله از شدت ترس يه لحظه منو تنها نميزارن. آخه خيلى اتفاقات بد افتاد كه نميگم ديگه . من حتى ميترسم يه كم با صداى بلند حرف بزنم ......
مامان ریحانه خانم مامان ریحانه خانم هفته شانزدهم بارداری
مامانایی که از پوشک گرفتید بچه هارو ، لطفا راهنمایی کنید
من چند ماهی هست با ریحانه کار کردم و بعدش چند هفته نصف روز پوشاک و بقیه اش بدون پوشاک بود
با دستشویی رفتن مشکلی ندارم اتفاقا خیلی دوستداره ، الانم یاد گرفته بره به من میگه نیا ، خودش می‌ره جیش می‌کنه ، می‌شوره خودشو ، خشک می‌کنه فقط برا دست شستن میگه بیا آب باز کن
الان روز سوم هستیم کلا پوشاک ترک شده ، امروز به فاصله سه اینجوری خودش میومد می‌گفت جیش دارم بریم دستشویی
اما پی پی رو انجام نمیده ، با اینکه یبوست نیست ، یعنی پوشک کردم یه لحظه بعدش معمولی پی پی کرد . عادت کرده به پوشک
این مورد رو چیکار کنم؟
موضوع دیگه ادرار شب هست ، قبل خواب می‌ره دستشویی ، دیگه تا ساعتای پنج یا شش جیش نداره. اگه پوشک کنم این موقع صبح شاید یبار جیش کنه . دیگه موقعی که بیدار میشه سریع توی پوشک جیش می‌کنه به من نمیگه
برا همین نمی‌دونم پوشک شب رو هم بگیرم یا نه؟
شما از شورت آموزشی هم استفاده کردید؟