خب بالاخره ۳ روز فرصت کردم تجربه زایمانمو بنویسم.
دوشنبه ساعت ۴ صبح متوجه شدم کیسه آبم نشتی پیداکرده.حاضرشدیم رفتیم بیمارستانم.بیمارستان نیکان سپید بودم.دکترمم خانم سهیلا بوئینی بودن.
رفتم معاینه شدم و نوارقلب گرفتن با دکترم مشورت کردن.اوکی که دادن بستریم کردن.ساعت ۷ صب بود حدودا.صبحانه خوردم.
اول بهم یه قرص زیرزبونی دادن.دردام ریز ریز شروع شد.
ساعت ۹ اینا بود مجددnst گرفتن دیدن انقباضام کمه.
با مشورت دکترم امپول فشار با سرم بهم زدن.
دردام اوج گرفت.ساعت ۱۲ به بعد بود که به ماماهمراهم گفتم بیاد.
۲.۵ سانت بودم اونموقع
رفتم تو دسشویی ابگرم میگرفتم به کمرمو و شکمم میگرفتم دردام با تنفس رد میشد.
مامام اومد معاینه تحریکی کرد،رفتم تو جکوزی،دردام خیلی زیاد شده بود.
ولی با آبگرم و ماساژ و تنفس رد میشد.بین دردامم یکم ورزش میکردم
ساعت ۱.۳۰ دیگه خیلی دردام زیاد شده بود درخواست اسپاینال کردم که دکترم قبول نکرد.۶ سانت بودم
گفت خیلی خوب پیشرفتی،اگر بیحسی بگیری طولانی میشه.
ماما گفت تا ساعت ۳ بچت تو بغلته تحمل کن.
کیسه ابمو زد اونموقع.و دوباره معاینه تحریکی شدم.
دیگه جکوزی و ماساژ دردامو رد میکردم.
ساعت ۳ دکترم اومد،معاینه کرد گفت باید زوربزنی بچه بیاد پایین
یربی زور زدم.رو دسشویی فرنگی،حالت سجده،وحالت خوابیده که دستامو میگرفتم زیرزانوم.
واقعا دیگه انرژی نداشتم خیلی خسته شده بودم.
همسرم مدام اب اناناس و اب عسل و خرما میزاشت دهنم.خیلی بی حال شده بود.
دیگه گفتن امادست با چند تا زور دخترم ساعت ۳.۴۰ بعدازظهر سه شنبه تو بغلم بود.
استرس نداشتن و اینکه همسرم کنارم بود خیلی تو پیشرفت دهانه رحمم تاثیرداشت.
من دوساعت دردشدید داشتم که خیلی اصرار کردم به اسپاینال ولی دکترم اجازه نداد.

۵ پاسخ

بسلامتی عزیزم قدم نو رسیده مبارک باشه🌹 زایمان طبیعی کلا سخته

مبارک باشه عزیزم. چقدر سخت

عزیزم ی سوال داشتم خود دکتر بویینی تو مطبش سونو هم انجام میده؟ویزیت چقد میگیره

سلام بانوجان...من دوشنبه نیکان زایمان طبیعی کردم..ساعت ۴بعدازظهر و از شب قبلش بیمارستان بودم ..اگر دوشنبه اونجا بودید حتماا صدای منم شنیدید یا شاید دیدید منو اصلا😅😂
به هرحال خواستم تبریک بگم قدم نورسیده تون رو الهی پاقدمش براتون خیر باشه

قدمش مبارک باشه عزیزم ، خانم بویینی برای طبیعی هم دستمزد جدا میگیره؟ میشه بپرسم هزینه بیمارستانت چقد شد؟ اتاق خصوصی گرفته بودی؟
ماما همراهت کی بود؟

سوال های مرتبط

مامان هدیه خدا❤️ مامان هدیه خدا❤️ ۱ ماهگی
سلام مامانا منم بالاخره ۱۲ اسفند ماه زایمان کردم. اومدم از تجربم بگم. البته الان پسرم بستریه چون یکم تنفسش تند شده بود و دارو بهش دادن باید چندروزی بمونه.
من ۱۱ اسفند معاینه شدم ۳ سانت دهانه رحمم باز بود از بعد معاینه دردام شروع شد تا فردا صبحش که رفتم دکتر و ۴ سانت شدم و دکترم گفت برو بستری شو. ماماهمراهم گفت ساعت ۶ غروب بیا و تا میتونی ورزش کن و دوش ابگرم بگیر منم تو این چندساعت با وجود انقباضای وحشتناک ورزش و پیاده روی میکردم تا ۶ و نیم که بستری شدم. بهم سرم وصل کردن و دیگه دردام زیادتر شدن و ماماهمراهم بهم میگفت موقع انقباض اسکات برم و موقع استراحت کمرمو قر بدم اونم پشتمو ماساژ میداد. بعد دکترم اومد و هرسری خود دکتر یا ماماهمراهم معاینه میکردن در عرض یکساعت و نیم دکترم گفت ۸ سانت شدی. دیگه دردام به حدی شد که نمیتونستم رو پاهام وایسم و ناچارن جیغ میزدم از درد و انقباضا به حدی وحشتناک بود که نمیشه گفت. موقع هر انقباض ماما دستشو میزاشت داخل و میگفت به انگشتام زور بده و این بدترین حس بود. تا اینکه بهم گفت بچه داره میاد. دکترم سریع اومد و لباس پوشید و دیگه باقی کارارو خودش کرد. ماماهمراهم به شکمم با دست فشار میاورد و منم زور میزدم با وجود درد وحشتناکی که داشتم بچه که اومد بیرون دردام تموم شد. دکترم به خاطر اینکه لگنم خیلی باز بود برش نداد ولی بچم ۳ کیلو و ۸۵۰ بود و موقع بیرون اومدن یکم پاره شدم که دکترم خیلی قشنگ بخیه زد. از زایمانم خیلی راضی بودم دکترم واقعا عالی بود واقعا کمکم کرد و ماماهمراهم هم در تمام مدت کنارم بود. امیدوارم که همه مامانا زایمان خوبی داشته باشن.
مامان فندق مامان فندق ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
دوشنبه ۱۲/۶
۳۸هفته و ۳روز بودم رفتم دکتر، معاینه کرد دو سانت باز بودم. ان اس تی گرفت گفت حرکات بچه کمه بهتره بیای برای زایمان. گفت پس فردا بیا بیمارستان.
توی این دو روز حسابی ورزش کردم تا بلکه دردم بگیره ولی چهارشنبه صبح بدون درد راهی بیمارستان شدم. ساعت ۹.۳۰ بدون درد بستری شدم. اولین معاینه تحریکی رو که انجام دادن، دل دردای پریودی خیلی کم پیدا کردم. تا ساعت ۱۰ دکتر اومد معاینه کرد همون دو سانت بودم و برام سرم فشار با دوز کم تجویز کرد.
بعد از سرم فشار دل دردام کمی بیشتر شد ولی قابل تحمل بود. درخواست ماما همراه کردم. ماما همراه توی دردام بهم ورزش میداد که خیلی به کاهش دردم کمک میکرد. تا ساعت ۱به همین صورت گذشت. ساعت ۱ دوباره دکتر اومد برای معاینه که گفت ۳ سانت شده و کیسه آبمو زد. بعد از کیسه آب دردام خیلی بیشتر شد ولی یه کم که گذشت توی انقباض هام ضربان قلب بچه افت پیدا میکرد. که ماسک اکسیژن بهم وصل کردن تا شرایطم اوکی شد. یه ساعت بعد دوباره معاینه شدم که هنوز همون سه سانت بودم و هیچ پیشرفتی نداشتم. دردامم زیادتر شده بود.
مامان جانان مامان جانان ۱ ماهگی
#پارت دوم و روز دوم دردا هم گذشت و صبح سوم دیدم دردام همچنان نا منظم شروع کردم به ماساژ نوک سینه و تحریکشون به مدت یک ساعت که کم کم احساس کردم دردام داره زیاد میشه از ساعت ۱ شب تا ۵ صبح دردام رو با تنفس شکمی و کیسه آب گرم تحمل کردم و ساعت ۵ رفتم زایشگاه که گفتن دهانه رحم ۵ سانت باز شده و بستری شدم به ماما همراهم زنگ زدم و ساعت ۶.۳۰ صبح رسید بیمارستان چون بچه اولم بود و دردا هنوز نامنظم بود تا حدودی بهم آمپول فشار زدن و دردام شدید تر شد منم با تنفس شکمی و ورزش روی توپ و ماساژ نقاط فشاری حدود یک ساعت و نیمی گذروندم و شدم تقریبا ۶.۵ سانت و درخواست بی دردی کردم و اسپاینال شدم از ناحیه کمر خیلی خوب بود البته یکم خارش داشتم بعدش که بهم ی آمپول زدن و برطرف شد و تا ۱۰ سانت بی حس بودم ولی وقتی بچه میخواست زور بده و بیرون بیاد خییییلی درد داشتم و حس فشار با تمام قدرت زور میزدم ولی بچه نمیومد حدود ۱۵ ۲۰ دقیقه با تمام توانم داشتم زور میدادم و رمقی برام نمونده بود بالاخره بعد آخرین زور بچه بیرون اومد
مامان دیانا مامان دیانا ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من👇

امروز ۴۰ هفته تموم شده بود وارد ۴۱ هفته شده بودم رفتم بیمارستان برای معاینه که بهم گفتن شرایطم خیلی خوبه و ۳ سانت رحمم بازه منم دردی نداشتم..
ساعت ۴ و نیم بستری شدم بهم سرم و آمپول زدن تا ساعت ۵ دردام کم کم شروع شد در حد درد پریودی خیلی خفیف هر دو دقیقه می‌گرفت تقریبا ۴۰ ثانیه طول می‌کشید ولی خیلی خفیف بود جوری که من خوابم گرفته بود🫢
تا ساعت ۵ و نیم کیسه آبم پاره شد و تقریبا دردام بیشتر شد یکم راه رفتم و رو توپ نشستم و دردارو با تنفس کنترل میکردم
همون موقع دکترم رسید پرسید که احساس مدفوع نداری؟ منم گفتم که چرا دارم بعد معاینه بهم گفت دیگه رو توپ نشین خیلی سریع داری پیشرفت میکنی🫠
ساعت ۶ برام آمپول هیوسین زدن که یکم آروم شدم ولی دردام زیاد شده بود تا ساعت ۶ و رب که دیگه نمیتونستم تحمل کنم و احساس زور داشتم منو بردن اتاق زایمان و تقریبا تنفس و اینا دیگه کارساز نبود داد میزدم ولی خب زیاد طول نکشید دو تا زور زدم و ساعت ۶ و نیم دخترم به دنیا اومد😍
درد داشت بخیه هم خوردم ولی خوبیش این بود زیاد طول نکشید و زود این روند تموم شد🫠🫠
مامان پناه مامان پناه ۳ ماهگی
مامان آراد🫀🐣 مامان آراد🫀🐣 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت سوم
ساعت ۷ باز دوباره ماماهمراهم گفت بیا ورزش کنیم اما من نمیتونستم دردم خیلی زیاد شده بود گفت پس بیا بریم دوش آب گرم بگیر
دوش آبگرم گرفتم و زیر دوش ورزش کردم و اومدیم برام کیسه اب گرم گذاشت رو کمرم به حالتی که من سجده وایستاده بودم و باسنمو چپ و راست تکون میدادم
بعد اون دیگه شده بودم ۸ سانت ساعت ۷:۳۰ بود فکنم خیلی بهم فشار میومد احساس زور دادن داشتم اما میگفتن نباید زور بزنی بهت فشار میاد فوت کن اصلا زور نزن
دیگه معاینه کردن و من خیلی خسته شده بودم همش میگفتم کی بدنیا میاد خسته شدم دیگه ماماهمراهم گفت همین پایینه موهاشو داریم میبینیم موهای خیلی مشکی داری برعکس خودت که انقدر بوری 😂بچت مشکیه دستتو بده تا موهاشو حس کنی ولی من میترسیدم دست بزنم گفتم نه نمیخام😂😂
دیگه هروقت که درد میگرفتم میگفتن زور بزن پاهامو میگرفتم و زور میزدم چون نمیتونستم ورزش کنم باز دوباره رفتم زیر دوش آبگرم و اومدم برام کیسه آبگرم گذاشت رو کمرم و دوباره تکون دادن باسن به چپ و راست بعدش دوباره زور زدن ....
مامان نیل آی🩷 مامان نیل آی🩷 ۴ ماهگی
زایمان طبیعی ۲
از هفته ۳۶ معاینه شدم که بسته بود تا هفته ۳۹ و ۵ روز شده بودم ۲ سانت درد کاذب خییییلی داشتم اما منظم نمیشدن که دیگه دکترم برگه بستری داد و ۳۹ هفته و ۵ روز ساعت ۱۰ شب بستری شدم،درخواست پمپ درد داشتم که ماما گفت بعد اینکه ۵ سانت بشی میدیم بهت ، ساعت ۱۲ شب یک چهارم قرص گذاشتن زیر زبونم ، حالم خوب بود اصلا درد نداشتم حدودا بعد یه ساعت دردام شروع شدن که کم کم می‌فهمیدم درد زایمان یعنی چی ،هی دردام بیشتر میشدن و فاصله شون کمتر میشد اما با تنفس شکمی اینا تحمل میکردم اسکات میرفتم لگنمو میچرخوندم
اومدم نشستم رو صندلی که یهو یه صدای تق اومد و آب گرم ازم سرازیر شد که کیسه آبم بود دیگه بعد اون واقعا دردا خیلی بدتر شدن و حتی تنفس شکمی هم جواب نمیداد خیلی هم حس زور داشتم شدید ماما اومد معاینه کرد گفت ۳ سانتی منم گفتم یا خدا ۳ سانت این همه درد داره بعدش قراره چیا بیاد سرم
رفتم نشستم رو توالت فرنگی و مامانم و همسرم آب داغ میگرفتن رو کمرم یکم دردام کمتر میشد و خیلی جیغ میزدم
مامان نِلین 🩷 مامان نِلین 🩷 ۳ ماهگی
سلام
بالاخره من اومدم با تجربه زایمانم بعد از ۱۹ ساعت🕓 پارت ۱
من نامه داشتم برای چهارشنبه۱۹ دی، با دهانه رحم ۱ سانت که دکترم تو معاینه تحریکی باز کرده بود.۱۹ دی رسید و من ساعت ۸ صبح بدون هیچ دردی بیمارستان بودم ، تا کارای پذیرش کردیم، یک ربع به۹ بستری شدم
یه رب۱0 اولین قرص زیر زبونی فشار بهم دادن، که دردام شروع نشد ،قرص دوم ساعت 2ربع دادن، بازم دردادم شروع نشد . رو مانیتور انقباض داشتم ولی خودم اصلا درد نداشتم ، ساعت ۵:۳۰ امپول فشار بهم زدن. که کیسه آبم سوراخ شد .ساعت ۶هنوز۱/۵ سانت بودم تا ساعت ۷نزدیک ۱۰۰۰ تا توپ زدم ساعت ۷ ماما اومد معاینه کرد دید کیسه آبم سوراخه خودش کامل پاره کرد بعد دهانه رحمم شد
۳/۵سانت
ساعت ۸ رفتم جکوزی تا ساعت ۱۰ تو آب بودم. دکترم اومد بالا سرم و گفت که ساعت ۱۱ بهم اپیدورال بزنن، چون خودم از قبل درخواست کرده بودم ولی تا همون لحظه اپیدورال هم دردام قابل تحمل بود و خیلی خوب کنترلشون کرده بودم و دلم میخواست درد انقباضاتمو بکشم و فقط واسه لحظه خروج بچه، اپیدورال بزنم ولی شنیده بودم بعد اپیدورال ، سریع زایمان میکنی ، دیگه اوکی دادم که تزریق بشه. تیم بیهوشی اومدن و اول کمرمو با بتادین شستن و بعدم امپول بی حسی و بعدم اپیدورال ،درد نداشت ولی حس کردم یه مایع از تو کمرم ریخت تو پام حس پاهامم اصلا از دست ندادم و بعدش با کمک ماما رفتم سرویس بهداشتی …