۶ پاسخ

من با اینکه بچم شیرخشکی بود ولی خیلیییی حال بدی داشتم
از اخرین شیر خوردنش به پیشنهاد یکی از مامانا فیلم گرفتم🥹هنوزم یادم میاد ی جوری میشم
من گریم گرفته بود...حالا کسایی ک شیر خودشونو میدن ک دیگه سختترشونه

یواش یواش از شیر بگیر طی یک ماه که خیلی اذیت نشه ،من الان شروع کردم ۳ساعت یه بار شیر میدم تازه بازم نا راضیه همش سینمو میخاد

منم همین جوری بودم ولی هرچی زود تر بگیری بهتره از نظر وابستگی میگم

وای من الان تو این مرحلم بخدا هردفعه که سینم پر میشه ونمیدم بخوره گریه میکنم😭😭😭

منم یکی دو روز دیگه میخام بگیرم و خیلی ناراحتم ازین بابت

اره من اولین روز شبش تاصبح انگار تواتیش بودم چند ساعتم گریه کردم خیلی حس بدیه

سوال های مرتبط

مامان پسرکم مامان پسرکم ۱ سالگی
خانما من دلم نمیخواست پسرمو یهو از شیر بگیرم😭یکاری کردم اصلا سمت سینم نمیاد عذاب وجدان گرفتم دلم میخاد بشینم گریه کنم یهویی جدا شدن خیلی سخته😭بزارین از تجربه اولم بگم دو سه ماه پیش داشتم کم کم وعده های شیرشو کم میکردم ک یهو مریض شد دیگه کلا بیخیال شدم تا اینکه دیروز وارد ۲۱ماهگی شد با خودم گفتم اول از صبح شرو کنم ب ذهنم رسید ترشی بزنم دور سینم بچم همینکه سیاهی ترشی رو دید عقب عقب رف بعدظهر ک شد انگاری یکم مزه ترشی رو سینم بود اومد شیر بخوره دید ترشه دیگه هرکاری میکنم شیر نمیخوره سمت سینم اصلا نمیاد دیشب واسه اولین بار شیر نخورد یعنی تو این ۲۱ماه محال بود شب شیر نخوره یا صبح همش ساعتای ۷شیر میخوزد بااینکه بیدار شد اما اسمی از جی جی نیاورد الان اومد گف مامان جی جی بده لباسمو بردم بالا اومد نزدیکش اما نخورد فک کرد باز ترشه دیگه شیر نمیخوره عذاب وجدان داره خفم میکنه نمیخااااام یهپ بگیرم هنوز ۳ماه مونده تا دوسالش بشه البته روزی ی لیوان بهش شیرگاو میدم همه چی میخوره ولی این حس امنیت و وابستگی رو نمیخاستم یهو ازش دور کنم حالم بده مامانا بگین چیکارکنم😔